<

فرهنگی

فرهنگ مردم
div class="title">

فرهنگی

فرهنگ مردم

فرهنگی

فرهنگ مردم

فرهنگی

فرهنگی از زنان ومردان دیار زاوه وبی کاری انها .........................

  • ۰
  • ۰
 
 
مجموعه‌ای از متن عید غدیر برای تبریک عید غدیر خم؛ با استفاده از شعرهای کوتاه و متن تبریک عید غدیر می‌توانید عید را به دوستانتان تبریک بگویید.

در روز هجدهم ذیحجه خداوند با برگزیدن علی (ع) به جانشینی پیامبر و ولایت بر مومنان دین را کامل و نعمت را بر بندگان تمام کرد و دین در قامت غدیر غم متجلی شد. عید غدیر یکی از اعیاد گرامی مسلمانان و به خصوص شیعیان حضرت علی (ع) می‌باشد که بنا بر روایات عید اکبری است که گناهان شیعیان (توبه کار) امیر مؤمنان (ع) بخشیده می‌شود و از شادی و سرور تبسم بر چهره مومنان نقش می‌بندد. تیم ستاره ضمن تبریک این عید شما عزیزان را به خواندن شعرها و متون (متن عید غدیر) تبریک عید غدیر خم دعوت می‌کند.

 

 

غدیر، تجلی خواست خالق،

روح آفرینش،

برانگیزاننده ستایش

و دست‌های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می‏‌کشاند.

عید غدیر خم مبارک

 


 

غدیر قدر بالیدن است به مسلمانیت....

برای حفظ انسانیت و رشد وتعالی و جلوه حق شدن انسان‌ها....

و این طلوع نمای دوری است از خورشید اما طلوع نزدیک است....

و قطعا صبح نزدیک است....

 

عیداست وهوا شمیم جنت دارد

نام خوش مرتضی حلاوت دارد

باعطرگل محمدی وصلوات

این محفل ماعجب طراوت دارد

عید غدیر خم مبارک باد
 

تبریک عید غدیر ، متن عید غدیر خم

 

کیستم مولا؟ آن که آزادت کند

بند رقیت زپایت برکند

ای گروه مؤمنان شادی کنید

همچون سرو و سوسن آزادی کنید

عیدغدیرمبارک

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

شهید آوینی

شهر: دشت آزادگان
استان: خوزستان
کشور: ایران

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور 1326 در شهرری به دنیا آمد. پدرش مهندس معدن بود و به اقتضای کارش هر از چندی به شهری می‌رفت و در آن ساکن می‌شد و پس از آن مأموریتی دیگر و شهری دیگر. خانواده هم از او تبعیت می‌کرد. پس دوران کودکی و نوجوانی مرتضی در شهرهای مختلفی سپری شد. او دوره دبستان و نیمی از دورة دبیرستان را در شهرهای زنجان، تهران و کرمان گذراند و دوباره به تهران بازگشت و سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان هدف تهران طی کرد تا آن که در سال 1344 دیپلم گرفت.
او از کودکی با هنر انس داست. شعر می‌سرود، نقاشی می‌کرد و داستان و مقاله می‌نوشت. دست آخر همین علاقه بسیار موجب شد که در دانشگاه، رشته معماری را انتخاب کند و در آن به تحصیل بپردازد. اما ورود به دانشگاه، او را که تشنه شناخت حقیقت بود راضی نکرد. محیط دانشگاه را متفاوت از آنچه می‌خواست یافت و نسبت به تحصیل بی‌میل شد. این بود که تحصیلش به درازا کشید. بخشی از روزهایش را به کار کردن می‌گذراند تا از نظر مالی مستقل باشد و بخشی دیگر را به همان کارهای ذوقی‌اش، خواندن، نوشتن و سرودن و نقاشی می‌گذراند و آنچه باقی می‌ماند صرف درس خواندنش می‌شد.

مطالعه ادبیات و فلسفة برایش مهم و لذت بخش بود. چرا که پنجره‌ای بود که از آن نگاهی هر چند جزئی به حقیقت داشت ؛ و روح بی‌آرام او همیشه در پی یافتن حقیقت بود. و برای این کار به هر دری می‌زد. کتاب می‌خواند، به شبهای شعر و گالری‌های نقاشی می‌رفت، موسیقی کلاسیک گوش می‌کرد و ساعت‌ها با دوستانش مباحثه می‌کرد. مباحثاتی که به گفته خودش سرشار از « تظاهر به دانایی » بود و دست آخر دریافت که « تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمی‌شود. »
تلاش صادقانه او برای رسیدن به حقیقت او را روز به روز جلوتر می‌برد. سرانجام زمانی رسید که هر چه پیش از این نوشته بود جمع کرد و سوزاند، چرا که دریافته بود آن همه حدیث نفس اوست و بهانه‌ای برای دور ساختنش از حقیقت. و او حالا حقیقت را به گونه‌ای دیگر طلب می‌کرد. در همین حس و حال بود که سال 1357 رسید.
در سال 1357 زمانی که شعله‌های انقلاب اسلامی از هر گوشه مملکت زبانه می‌کشید مرتضی آوینی همسفر زندگی خود را شناخت و با او ازدواج کرد. خانم مریم امینی هم، چون خود او به هنر و ادبیات علاقه بسیار داشت و این دو در کنار هم می‌توانستند تجربیات مشترکی کسب کنند که به فهم حقیقت یاری‌شان کنند.
انقلاب که پیروز شد، آوینی گویی گمشده خود را یافته بود. هر چه تا پیش از آن خوانده بود و اندیشیده بود کنار گذاشت و در پی شناخت اندیشه‌ای بر آمد که آن روزها چون روحی لطیف در همه جای ایران جاری بود. عشق و علاقه آوینی به تفکرات امام خمینی (ره) و اندیشه حکومت دینی او را یکسره به خدمت انقلاب در آورد. آوینی به ضرورت زمان، فعالیتش را در دیگر رشته‌های هنری کنار گذاشت و به فیلمسازی روی آورد. تلاش او آن بود که حقیقت سیال زمان خود را روی نوار سلولویید ثبت کند تا تحرکی باشد برای آنانی که امروز زندگی می‌کنند و درسی باشد بر آنانی که در آینده خواهند آمد.
او کار فیلمسازی‌اش را از گروه تلویزیونی جهاد سازندگی و با ساخت فیلمهای مستند آغاز کرد. نخستین کار این گروه تهیه گزارشی تصویری از سیلی بود که در سال 1358 در خوزستان جاری شد. پس از آن مجموعه مستند « شش روز در ترکمن صحرا » و « خان گزیده‌ها » را ساخت. این دو مجموعه به تحرکات نظامی گروه‌های مسلح ضد انقلاب در منطقه گنبد و قوای خوانین فیروز آباد فارس علیه انقلاب اسلامی می‌پرداخت. در فیروز آباد فارس هنگامی که کار فیلمبرداری در جریان بود گروه سازنده مجموعه در محاصره نیروهای خوانین قرار گرفت و با مشکلات زیادی خود را به شهر رساند. و این گونه بود که آوینی نخستین صحنه‌های جنگی‌اش را در نبرد با خوانین تهیه کرد.

سرانجام جنگ از راه رسید و آوینی که در جست و جوی حقیقت بود دوربین‌اش را به سوی جبهه‌ها گرداند. نخستین فیلمی که او در بارة‌جنگ ساخت « فتح خون » نام گرفت. در این فیلم او از محاصره غم انگیز خرمشهر روایت کرد. پس از آن دست به کار ساخت مجموعه دیگری در باره جنگ شد که یازده قسمت داست و عنوان آن همان دغدغه همیشگی مرتضی بود ؛ « حقیقت ». و بالاخره کار بعدی او مجموعه « روایت فتح » بود که سال‌ها علاقه‌مندان به دفاع هشت ساله مردم ایران را پای تلویزیون‌ها نشاند.
روایت فتح که پخش آن از سال 1364 شروع شد مجموعه‌ای بود با ویژگی‌های نو. گزارشی مستقیم و بی‌واسطه بود از آنچه که در خطوط مقدم جبهه‌ها می‌گذشت ؛ به دور از شعار و به دور از تصنع. آوینی در این مجموعه تلاش کرد از آنچه که می‌تواند مانع انعکاس طبیعی رویدادهای جنگ گردد، کنار باشد. آنچه تماشای این مجموعه را برای بینندگان پرشمارش لذت بخش می‌کرد صدای گرم او بود که گفتار متن برنامه را با لحنی صمیمانه و دلنشین می‌خواند. لحنی که برای همیشه در ذهن و یاد بینندگان روایت فتح باقی خواهد ماند.
فیلمسازی تنها فعالیت آوینی نبود. او در کار مطبوعات هم دستی داشت و نوشته‌های با ارزش زیادی در مطبوعات مختلف از او به جای مانده است. ماهنامه « اعتصام » ارگان انجمن‌های اسلامی سراسر کشور که از سوی سازمان تبلیغات اسلامی منتشر می‌شد نخستین نشریه‌ای بود که سلسله مقالات منظم او را در خود جای داد. پس از آن ماهنامه « جهاد » نوشته‌های او را منتشر کرد. جهاد را وزارت جهاد سازندگی منتشر می‌کرد ؛ جایی که سید مرتضی آوینی سال‌های طلایی عمرش را در آن سپری کرد.

از سال 1365 به بعد آوینی نگاه جدی خود را به مباحث نظری سینما معطوف کرد. او در این سال یک ترم در دانشگاه هنر به تدریس « تمثیل شناسی در سینما » پرداخت و پس از آن که دید قالب‌های درسی از پیش طراحی شده در دانشگاه به او امکان تدریس آنچه را که خود می‌خواهد نمی‌دهد از دانشگاه کناره گرفت و به نوشتن تفکراتش در باب سینما پرداخت. نوشته‌های سینمایی‌اش را ابتدا در فصلنامه سینمایی « فارابی » چاپ کرد، اما از سال 1367 پس از آن که مرتضی آوینی به حوزه هنری رفت و در آنجا مجله « سوره » را با سردبیری خود به راه انداخت، این نشریه اصلی‌ترین جایی بود که می‌شد نوشته‌های او را در آن خواند. از آن پس سوره مجله‌ای بود غنی با مقالات ارزشمندی در بارة ادبیات، نقاشی، گرافیک، تئاتر، سینما و … و در این میان نوشته‌های آوینی در باره مسائل فرهنگی و فلسفه هنر جایگاهی ویژه داشت.
فعالیت آوینی در حوزه تنها به انتشار مجله سوره محدود نشد. « گروه تلویزیونی حوزه » و « دفتر مطالعات دینی هنر » دو بخش مهم بودند که نخستین بار او پایه گذاری کرد. همچنین انتشار مجله « ادبیات داستانی » به عنوان نخستین نشریة تخصصی داستان در ایران محصول کار و اندیشة او بود.

در سال 1371 سید مرتضی آوینی با توصیه آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب، مجموعه تلویزیونی روایت فتح را که ساخت و پخش آن متوقف شده بود مجدداً پی گرفت و حاصل تلاش دوبارة او در این زمینه دورة جدید روایت فتح بود که با نگاهی پخته‌تر و ارزش‌های فنی والاتر باردیگر از تلویزیون پخش شد و خاطره روزهای پر حماسه دفاع مقدس را در ذهن‌ها زنده کرد.
اما ساخت دورة جدید روایت فتح نزدیک یک سال بیشتر دوام نیافت. در بهار سال 1372 زمانی که چند روزی از عید نوروز می‌گذشت مرتضی آوینی یک بار دیگر سفر مکاشفه آمیزش را به جبهه‌های جنگ برای ادامه ساخت مجموعه روایت فتح شروع کرد. مقصد او این بار فکه بود. جایی که بهترین فرزندان این آب و خاک در آن دلیرانه جان باخته بودند. روز نوزدهم فروردین هنگام بررسی دالانی در منطقه فکه سید مرتضی آوینی که پیشاپیش گروه حرکت می‌کرد با یک مین خنثی نشده که یادگار شوم زمان جنگ بود برخورد کرد و از ناحیه پا به شدت زخمی شد و پیش از آن که به بیمارستان برسد به خاطر خون‌ریزی زیاد به شهادت رسید
شهید آوینی فعالیت مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362 همزمان با مشارکت در جبهه ها و تهیه فیلمهای مستند درباره جنگ با نگارش مقالاتی در ماهنامه اعتصام، ارگان انجمنهای اسلامی که از سوی سازمان تبلیغات منتشر می شد، آغاز کرد. این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می گرفت. او طی یک مجموعه مقاله درباره مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام آراء و اندیشه های رایج در مورد دموکراسی، رأی اکثریت، آزادی عقیده و برابر و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی مأخوذ از وحی و نهج البلاغه و آراء سیاسی حضرت امام (ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد :مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نبست با حکومت الهی حضرت رسول (ص) در مدینه و خلافت امیر مومنان (ع) نوشت و اتصال و پیوند انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم السلام و جایگاه آن را در تاریخ حیات باطنی بشر تشریح کرد. مقالات متعددی درباره دفاع مقدس و نسبت آن با جنگهای صدر اسلام و قیام عاشورا و وجوه تمایز آن از جنگهایی که بخصوص در قرون اخیر واقع شده اند، و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگیهای رزم آوران و بسیجیان در زمره مطالبی بود که در اعتصام منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر می کرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون اشک، چشمه تکامل، تحقیقی در معنی صلوات و حج، تمثیل سلوک جمعی بشر به چاپ می سپرد. در کنار نگارش این مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب برای ماهنامه جهاد، ارکان جهادسازندگی، نوشت بهشت زمینی، میمون برهنه !، تمدن اسراف و تبذیر، دیکتاتوری اقتصاد، از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی، نظام آموزشی و آرمان توسعه یافتگی، ترقی یا تکامل ؟ و … از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او از سوی مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس ( وزارت جهاد سازندگی ) با عنوان کلی مذکور ( تحقیق مکتبی … ) به چاپ رسید. این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت.
مقارن با همین سالها شهید آوینی علاوه بر کارگردانی و مونتاژ مجموعه روایت فتح نگارش متن آن را بر عهده داشت. او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب فتح خون ( روایت محرم ) را آغاز کرد و نه فصل از فصول دهگانه آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنی هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود، به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.
او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح درسهای دانشگاه همخوانی نداشت از ادامه تدریس صرف نظر کرد. مجموعه مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در مقاله بلندی به نام تأملاتی در ماهیت سینما که در فصلنامه فارابی به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین جذابیت در سینما، مونتاژ به مثابه معماری سینما، آینه جادو، قاب تصویر و زبان سینما و … که از فروردین سال 1368 در ماهنامه هنری سوره منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعه این مقالات در کتاب آینه جادو که جلد اول از مجموعه مقالات و نقدهای سینمایی اوست، جمع آوری و به چاپ سپرده شد.
سالهای 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستند سازی و تجارب او در زمینه کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هر چیز به سینما بپردازد، ولی این مسئله موجب بی اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تألیف مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید ـ اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر ـ هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و … تأ‌لیف کرد که در ماهنامه سوره به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی ـ اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غربزدگی، و روشنفکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود. مجموعه آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب آور است. در حالی که سرچشمه های اصلی تفکر او به قرآن، نهج البلاغه، کلمات معصومین علیهم السلام و آثار و گفتار حضرت امام (ره) باز می گشت، با تفکر فلسفی غرب و آرا و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از حکمت، آنها را نقد و بررسی می کرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی می دانست چرا که این شناخت زمینه خروج از عالم غربی و غربزده کنونی را فراهم می کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد می رساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلام و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی (ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را عصر توبه بشریت می نامید، عصری که به انقلاب جهانی امام عصر (عج) و ظهور دولت پایدار حق منتهی خواهد شد./

  
  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

عید فطر را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین اعیاد مسلمانان جهان به شمار آورد. مسلمانان این عید فرخنده را که بعد از اتمام ماه مبارک رمضان می‌باشد به یکدیگر تبریک گفته و از خداوند خواستار مقبول واقع شدن مناجات‌هایشان در این ماه هستند. در این بخش از مجله "ستاره" زیباترین متن‌های ادبی را برای عید فطر و همچنین تبریک این روز خجسته و باشکوه گردآوری کرده‌ایم.

 
~*~*~*~*~ متن عید فطر برای تبریک ~*~*~*~*~

متن عید فطر - تبریک عید فطر - متن تبریک عید فطر

جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
هلال عید در ابروی یار، باید دید»

همه چیز، بوی کودکی می‌دهد؛
بوی خوبِ پناه گرفتن فرزند در دست‌های منتظر مادر؛
بوی گرمای آغوش مادر، بوی بی‌خود شدن و به خواب رفتن


از این همه نگاه آرام خدا که به قلب‌های مؤمنان روزه‌دار،
مثل نسیمی ملایم، وزیدن گرفته است...

یک ماه دهان و زبان و چشم و فکر را
از هر چه نخواستی تو، بر کنار داشتیم. دشوار بود اما به خواست تو بود.

چشمی به پاداشت نداشتیم
و حالا تو از سرِ بزرگواری بی‌کرانت،
ما را به دریای کرامتت راه داده‌ای...
چه فطریه دل پذیری شده است!

برایت می‌خوانم:
«در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع»
و تو می‌شنوی و به رمضان گذشته فکر می‌کنی؛
به یک ماه که سجاده حرف‌های سحری من با تو گشوده بود...
چرا پاسخ تو را نمی شنوم؟!

آه! چه می‌گویم؟ این ستاره باران بالای سر،
این رضایت قلبی و این روزنه‌های امید
که در من آمده است همه پاسخ توست...!

پس بار دیگر با همه مؤمنان،
به روی آراسته تو می‌گوییم:

منم که دیده به دیدار دوست کردم
باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز







شکرانه طاعت

بخوان! به شکرانه توحید. بخوان! به شکرانه این عید!
بخوان، به پاس سرافرازی‏ات در بندگی و خاکساری حضرت حق (جلّ جلاله)، بخوان:

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبرِیآءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ،...

الهی! ای عظمت بی‏‌پایان و ای دارنده هر دو جهان! ای ذات بی‏‌مثال سخاوت!
ای کمال بی‏زوال قدرت! ای بخشنده‏ترینی که معنای بخششی!
و ای آمرزنده‏‌ای که پدیدآورنده تقوایی!

أَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیدا؛

از تو می‏‌خواهیم به حق این روز مبارک، که برای دل‏‌های مؤمن، عید قرار داده‌‏ای:
درود و سپاسمان را نثار پیامبر عشق و رحمت، حضرت ختمی مرتبت،
مُحمّد صلی‏‌الله‏‌ علیه ‏‌ و‏‌آله‏‌ وسلم و اهل بیت طاهرینش علیه‌السلام نمایی!

الهی! در این روز مبارک، از تو می‏‌خواهیم که ما را در سایه امنیت چتر نورانیّت
محمد و آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم قرار دهی...!

الهی! از تو می‌‏خواهیم که به پاداش طاعتمان،
ما را از ترفندهای رنگارنگ اهریمن محفوظ بداری!

الهی! ما را عبادتی بیاموز که بتوانیم شکر نعمت‏‌هایت را پاس بداریم...

الهی! عبادت خاصّانت را به ما بیاموز؛ عبادتی که توأم با عشق توست، عشق!

الهی! به پاداش عبادتمان، به پاس روزه‏‌هایمان، ما را استقامت در راهی ببخش
که راه انبیا و اولیای توست!

ما را در راهی هدایت فرما که رضایت تو و پیام‏‌آور راستین تو در آن است...!

الهی! به بهروزی این عید که روز سرافرازی در امتحان تو بود،
توانایی‌‏مان بخش، تا بار دیگر از عهده امتحان تو برآییم!

الهی! به پاس یک ماه برخورداری از نعمت‏‌های «ویژه‌‏ات»
که مخصوص «ماه مبارک رمضان» است،
چشم ما را هرچه زودتر به نعمت نهایی حضرتت ،
ظهور حضرت موعود عجل‌الله‌فرجه روشن فرما!

الهی! یک ماه با میزبانی ویژه‏‌ات، امساک از گناه را به ما آموختی
و نگاه ناسوتی‏‌مان را روشن از انوار لاهوتی خویش کردی؛
در حالی که کم‏تر قدر چنین نعمتی را می‏‌دانیم!

رمضان سایه مهر از سر ما می‏‌گیرد...بال رأفت که فرو داشت، فرا می‏‌گیرد
چون نگیرد دلم از رفتن ماه شب قدر...که خدا سایه مهر از سر ما می‏‌گیرد
رمضان دار شفایی است که هر جان و دلی...داروی دردی از این دار شفا می‏‌گیرد
روزه با فطره، امان است و برات شب قدر...هر که شد در دو جهان کامروا می‏‌گیرد

و ما امروز، ماه مبارک رمضان را در حالی بدرقه می‏‌کنیم
که لب‏‌های خشکیده خود را با تسبیح نامت صفا داده‏‌ایم
و با امیدی بیشتر، قدم در راه زندگی نهاده‏‌ایم؛

امیدی که با پالودگی از گناه، چون بذری، در دل ریشه می‏‌کند
و در هوای رسیدن به غایت مراد خویش...!

الهی! ما را در ادامه این راه خطیر، راهنما باش
و از فریب اهریمن قسم خورده دورمان بدار!

الهی! چشممان را به جمال دلارای مهر موعود عجل‌الله‌فرجه،
در هم شکننده ظلمت و تاریکی، روشن کن، تا نماز عید را،
با ایشان و در فضای عطرآگین ولایت، به جای آوریم!
نمازی که آکنده از روح اجابت باشد؛ آکنده از قنوت‌‏های سبز آرزومندی!

الهی! هر روزمان را در سایه آقا امام زمان عجل‌الله‌فرجه عید بگردان! عید!....

امیدواریم از این دو متن عید فطر استفاده کافی را برده باشید. عیدتان مبارک!
  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰
سالگردارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی‏‏‏‏(ره)، تسلیت باد   

 امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را که مـى بایــست ابـلاغ کنـد , گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـکار گرفته بـود . اینک در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى کرد که تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گریه نکرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او , و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش , فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.
 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از کار ایستـاد که میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیاء کرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى که تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى که گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افکند که وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممکـن نیست . لبها دائمـا به ذکـر خـدا در حـرکت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى که چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل کرده بود و در حالیکه چندیـن سرم به دستهاى مبارکـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى کرد . در ساعات آخر , طمانینه و آرامشى ملکـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اکرم (ص) را زمـزمه مـى کـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود که روحـش به ملکـوت اعلى پرواز کرد . وقتى که خبر رحلت امــام منتشر شـد , گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است , بغضها تـرکیـد و سرتاسر ایران و همـه کانـونهایـى کـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــکپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها تـوصیف کند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى , حق داشتـند اینـچنیـن ضجه کـنند و صحنه هایى پدید آورند که در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان کسـى را از دست داده بـودند کـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود , دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریکایى و غربـى را از سرزمینشان کـوتاه کرده بود , اسلام را احــیاء کـرده بــود , مسلمـیـن را عــزت بـخـشـیـده بـــود , جمهـورى اسلامـى را بـر پـا کـرده بـود , رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنـیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح کـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت کرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى کرده بـود که در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت که آشکارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ,رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد کسانـى که قـادر به درک و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد , اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاکسپارى پیکر مطهر امام خمینـى مشاهده کنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن که در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از کار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیکرهایى که یکـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده , بر روى دسـتها در امـواج جمعـیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عکسها ببیننـد , در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانکه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه کـرده انـد , مشکلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب کرده بـودند که :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست
.
روز چهاردهم 1368 , مجلس خبرگان رهـبـر تشکیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى که دو ساعت و نیـم طـول کشید , بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) که خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى کرده بود , به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود که غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل کشـور که از شکست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلکه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى که از شهرها و روستاها آمـده بـودند , در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع کردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیکر مطهر مـردى که بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و کرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار کرده و در دنـیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز کرده بود , وداع کنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز, بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر کس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراکـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب کـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى که امـام افـروخـته است , در بـیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان که احساس یتیمى مـى کـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى کرده بـود . بـاور اینـکـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید , طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در کـنار پیـکـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد , مـیـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشکبار برپیکر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعیت و شکوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـینى به کشـور در 12 بهمـن 1357 و تـکـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیکر امام , از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال کننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشـییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود که طى دوران 11 سـاله حکومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد کشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان , مردم ایـران سخـتیها و مشکلات فـراوانـى را تحـمـل کرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مکتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان کامـل داشـت که :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداکاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـکه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـکان ادامـه نیافت , طـى اطلاعیه هاى مـکرر از رادیـو اعلام شـد کـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند , مراسـم به بعد مـوکـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود که هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام کـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع کننـده افـزوده خـواهـد شـد , ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد کـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسـیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا کـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر


  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰
در آستانه تشرف زائران خانه خدا و در ماه ضیافت الهی، همایش معنوی اسرار حج طبق سنوات گذشته با حضور زایرین کاروانهای حج مشهد از پنج شنبه 9/3/98 الی دوشنبه 13/3/98 در عرصه میدان شهدای مشهدبرگزار میگردد .
 
به گزارش روابط عمومی حج و زیارت خراسان رضوی همایش عظیم اسرار حج در رمضان  ۱٣٩٨ که به همت دفتر بعثه مقام معظم رهبری و مدیریت حج و زیارت خراسان رضوی در حال برگزاری است، با حضور پرشور و با شکوه زائران حج تمتع و مشتاقان زیارت مسجدالحرام و حرم شریف نبوی ،معنویتی خاص گرفته است.

در اولین شب این مراسم بعد از قرائت دعای افتتاح ، حجت الاسلام والمسلمین حاج جعفر طباطبایی و مسئول فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری حجت الاسلام والمسلمین مظلومی در باب خودسازی و آمادگی زایرین برای حضور در کنگره عظیم حج و اسرار اعمال مختلف حج سخنرانی داشتند و ۴ شب آینده نیز موضوعات ادامه خواهد یافت تا زمینه کسب معرفت و آشنایی زائرین با اسرار حج فراهم گردد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمری نماینده بعثه مقام معظم رهبری در خراسان رضوی نیز به استقبال زائرین از این برنامه آموزشی در سنوات گذشته و تاثیرگذاری آن اشاره کرد و افزود در سالجاری نیز با استفاده از تجربیات سالهای قبل موضوعات و برنامه جلسات کارشناسی شده تا ان شاء الله زائرین با حضور در این مراسم بهره بیشتری را از آموزه های حج کسب نمایند.
 مدیر حج و زیارت خراسان رضوی نیز در حاشیه این همایش در گفتگو با خبرنگاران از استقبال خوب زائرین از برنامه سلسله اسرار حج قدردانی نمود و افزود: کسب آمادگی معنوی برای سفر حج یکی از ملزومات اصلی است که بی شک در بهره مندی شایسته زائرین در مدت حضورشان در سرزمین وحی تاثیر بسزایی خواهد داشت.

جواد شاد در بخش دیگری از سخنان خود از انجام کلیه مراحل لازم جهت اعزام زائرین طبق برنامه پیش بینی شده خبر داد و بیان داشت صدور ویزای الکترونیکی همانند حج سال قبل برای حج ٩٨ نیز در دستور کار قرار گرفته و مقدمات آن در حال انجام است و با عنایت خداوند در حج سالجاری بالغ بر ٩ هزار زائر خراسان رضوی به حج تمتع مشرف خواهند گردید که پروازها نیز از نیمه دوم تیرماه خواهد بود.
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 



کلیه حقوق این


  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰
 ایام شهادت مولای متقیان امیر مومنان حضرت علی (ع) تسلیت باد

 

 علی مفهوم بی انتهای است که در محدوده قلم و واژها نمی گنجد. علی بی کرانه ترین شکوه خلقت است که تا ابد تلالو نورش روشنایی بخش هستی است.بدون تابش و درخشش علی ، حیرت و ظلمت دنیا رافرا می گیرد.علی اوج نمایش قدرت خداوندی است. وجود علی ، جلوه اخلاص و ایثار،صبر و پایداری ، عشق و دوستی وشجاعت و سخاوت است. علی ، اقیانوس بی کرانی از معرفت و عشق است که فروغ جاودانگی ش دنیا را دربرگرفته است.

 

 

 

ضربت خوردن

خون جبین به گلشن حُسنش گلاب شد

چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد

از خون او به دامن محراب، نقش بست

بر این شهید، ظلم و ستم بی‌حساب شد

شمشیر، گریه کرد به زخم سر علی

حتی به غربتش جگر خون کباب شد

محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:

یا فاطمه! دعای علی مستجاب شد

مویی که شد سفید ز هجران فاطمه

جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟

هر کس گرفت سهم خود از دست روزگار

سهم تراب، خون سر بوتراب شد

فرق علی دو ‌تا شد و جبریل صیحه زد

ای وای! چار رکن هدایت خراب شد

هر پادشه ستم به رعیت کند ولی

پیوسته بر علی ز رعیت عذاب شد

هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت

هم خصم بهر کشتن او در شتاب شد

«میثم!» سرشک دیده و خون‌جگر کم است

بــر رهبــری کـه پیـر به فصل شباب شد


  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

سالروز فتح خرمشهر  

روز دوشنبه سوم خرداد ماه 61 کسى نبود که لبخند شادى و سرور بر لب نداشته باشد.

 کسى نبود که شورو شوق تمام وجودش را فرانگرفته باشد.

 

کسى نبود که اشک اشتیاق از دیدگان جارى نسازد و کسى نبود که‏ خداوند قادر متعال را شکر نگوید؛ چرا که در چنین روزى فتحى عظیم نصیب لشگریان توحید شده بود و آن،فتح خرمشهر بود.

 

سوّمین مرحله عملیات پیروز بیت‏ المقدس به قصد آزادسازى خرمشهر آغاز گشت.

این عملیات که با رمز «یاعلی بن ابیطالب(ع)» شروع شد در مراحل اولیه، با تصرف پایگاه مرزى کوشک همراه بود، همچنین ضربات‏ سخت و هولناکى بر تیپهاى 9 و 238 گارد مرزى دشمن وارد آمد و تعداد کثیرى از مزدوران بعثى به اسارت‏لشکریان جبهه توحید در آمدند که در میان آنها افسران عالی رتبه رژیم بعثى نیز به چشم مى‏ خوردند.

 

به‏ دنبال این پیروزى‏ هاى بزرگ بود که خاکریزهاى دشمن یکى پس از دیگرى به تصرف قواى اسلام درآمد وفرماندهان مزدور عراقى در اوج وحشت و هراس، پى در پى فرمان عقب نشینى صادر کردند.

در ساعت شش و پانزده دقیقه بامداد روز یکشنبه، دوم خرداد ماه سال 61، سپاهیان اسلام خرمشهر را به‏ محاصره خویش درآوردند و دشمن زبون را که راهى جز فرار نداشت با بلندگو دعوت به تسلیم کردند. ساعت نُه بامداد بیش از پنج هزار نفر از قواى کفر به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.

 

روز دوشنبه قواى کفر به قصد بازپس گیرى مناطق آزاد شده اقدام به پاتک نمود که با هوشیارى دلاوران‏ اسلام این پاتک دفع گردید و تعداد زیادى از قواى صدام کافر کشته و زخمى و بیش از سه هزار نفر دیگر به‏ اسارت در آمدند.

الطاف خداوند قادر، پى در پى رزمندگان خداجوى اسلام را فرا مى‏گیرد و این امدادهاى الهى لحظه به لحظه برپیشروى‏ ها مى‏ افزاید تا اینکه سرانجام پس ازمدتها انتظار، در اوج بهت و ناباورى و سرگیجه دشمنان‏ خونخوار اسلام و در کمال امیدوارى مؤمنان به رحمت پروردگار رحیم، خرمشهر آزاد مى‏شود.

یکى ازکسانى که از نزدیک شاهد مراحل مختلف فتح و پیروزى لشکریان حق بوده، در قسمتى از خاطراتش ‏لحظات پیشروى و فتح و ظفر را این‏گونه توصیف مى‏کند:

تدارک آزادى خرمشهر از عملیات بیت‏ المقدس پى‏ ریزى شده بود، این عملیات ترس و وحشت عجیبى بر دل‏ عراقى‏ ها افکنده بود.

با وجودى که دشمن براى نگهدارى خرمشهر مرتب دست به ضد حمله مى ‏زد، ولى این‏ ضد حمله‏ ها در اراده پولادین رزمندگان اسلام هیچگونه خللى بوجود نیاورده و دشمن زبون در هر ضد حمله‏ با تعداد زیادى کشته و مجروح و از دست دادن مقادیرى مهمات و سلاح به عقب مى‏ نشست.

 

واحد آر - پى - جى 7 سپاهیان اسلام امان دشمن را بریده بود.

در آن روزها همه چیز حکایت از پیروزى بزرگ‏ مى‏ کرد.

طوفان شوق سراپاى وجود همه رزمندگان را فرا گرفته بود.

هیچ نیرویى قادر نبود در مقابل این‏ نیروى الهى ایستادگى کند.

روزها به ‏سرعت مى‏گذشتند و فاصله رزمندگان اسلام لحظه به لحظه به خرمشهر کمتر مى‏ شد.

مزدوران بعثى‏ مى‏ خواستند به هر نحو شده خرمشهر را از دست ندهند، چون که مى‏ دانستند خرمشهر تعیین کننده‏ سرنوشت جنگ است، به همین دلیل در اطراف شهر خاکریزهایى به ارتفاع چند متر احداث کرده بودند وصدام بهترین نفرات خود را به خرمشهر فرستاده بود.

عراق فکر مى‏ کرد با مقاومت، کارى از دستش ساخته است.

فرماندهان عراقى مرتب سربازان را تهدیدمى‏کردند که در شهر بمانند، ولى ساعت به ساعت فشار رزمندگان اسلام بر روى مزدوران بیشتر مى‏شد.

لشکریان اسلام قبل از ورود به خرمشهر، شهرک ولى‏عصر را که پس از ورود قواى کفر به مرز شلمچه محل‏استراحت آنان شده بود از لوث وجود صدامیان کثیف پاکسازى کردند و این شهرک عرب‏ نشین را از دست‏ دشمن خارج ساختند.

نزدیکى‏ هاى ظهر، نیروهاى اسلام دسته دسته از شمال شهر وارد خرمشهر شدند و از فلکه راه آهن پا به داخل‏ شهر گذاشتند.

جنگ خیابانى و تن به تن آغاز گشت.

عده‏اى از مزدوران هنوز در محوطه بندر و گمرک دفاع مى‏ کردند، اما درعرض کمتر از چند ساعت فلکه راه آهن و محوطه‏ هاى اطراف کلاً آزاد شد.

همان فلکه‏اى که روزهاى اول مهرماه59 جوانان خرمشهرى در آنجا با کوکتل مولوتف جلوى تانکهاى عراق ایستاده بودند، ولى این دفعه وضع‏ فرق مى‏ کرد، این دفعه لشکر پیروز و ظفرمند، دلاوران اسلام بودند.

این دفعه لشکریان اسلام با رشادت خوددرسى به صدامیان دادند که هیچوقت خیال تجاوز به میهن اسلامى ایران به سرشان نزند.

یکى از هلیکوپترهاى عراقى که آمده بود از محوطه بندر، فرماندهان عراقى را فرارى دهد، در اثر شلیک‏ گلوله ‏هاى سلحشوران ایرانى در محوطه بندر سقوط کرد و عده‏اى از مزدوران از ترس، خود را به آب انداخته ‏بودند تا از طریق شط به آن سوى مرز فرار کنند.

در بعد از ظهر دوشنبه 3 خرداد ماه، دلاوران اسلام از مسجد جامع خرمشهر صداى اللَّه اکبر را به گوش ‏رسانیدند.

از فراز مناره مسجد صداى اذان به آن سوى شهر مى ‏رفت و شهرى که 19 ماه در اسارت بود اکنون‏ سرود آزادى مى‏خواند و فرزندانش را پس از مدتها دورى در دل خود جاى مى‏ داد و اشک شوق مى‏ ریخت. دشمنان اسلام و انقلاب با تکیه به محاسبات غلط مادى و غفلت و فراموشى از ماوراى ماده، شهر خرمشهر رافتح ناشدنى مى‏دانستند و مغزهاى کثیفشان جز ذلت و شکست را براى قواى اسلام تخمین نمى ‏زد، لیکن باردیگر دست پرمهر و تواناى حضرت حق بر سر این ملّت خداجو قرار گرفت، و همه مخالفان و دشمنان اسلام درسراسر جهان را از بهت و سرگیجه انگشت به دهان ساخت.

امام خمینى1 درباره توجه خاص حضرت حق در فتح خرمشهر و ارتباط این مسأله با جهان ماوراء الطبیعه ‏چنین فرمودند:

»فتح خرمشهر، یک مسأله عادى نبود، اینکه پانزده الى بیست هزار نفر به صف براى اسارت بیایند و تسلیم ‏شوند، مسأله عادى نیست، بلکه مافوق طبیعت است«.

فتح خرمشهر آنچنان عظیم و سترگ بود که دستگاههاى تبلیغاتى و خبرپراکنى استکبار جهانى را که همیشه‏ پیروزیهاى قواى اسلام را ناچیز و وارونه جلوه مى‏دادند، مجبور ساخت تا به این فتح و ظفر بزرگ اعتراف‏ نمایند و به نوحه‏ سرایى براى رژیم عفلقى عراق بپردازند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰
ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد    

 


سیره و سیمای امام حسن مجتبی علیه السلام

«انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر»

نخستین مظهر و نشانه‏ی کوثر که بر دامان پاک فاطمه‏ی اطهر (سلام الله علیها) پا به عرصه‏ی گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشانه‏ای از تجلی مقدس‏ترین پدیده‏ای که از خجسته‏ترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) گردید. همان لؤلؤی که از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامت‏به ظهور پیوست ومعجزه‏ی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان‏» . (1) را تجسم بخشید و کلام خدا در کلمه‏ی وجود چنین ظاهر شد. از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاکیان و جلوه‏ای برافلاکیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهره‏ای زهرایی که عصای فرعون کوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زنده‏ی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شکیبایی تضمین کرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مکتبش از خاک گرم مدینه به همه سوی جهان جهت‏یافت و با همه‏ی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالت‏بخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید. حضرتش در بقیع بی بقعه; در جوار جده‏ی پدریش فاطمه بنت اسد، برادر زاده نازنینش امام سجاد علیه السلام و مضجع امام باقر و امام صادق علیهما السلام آرمیده است. (2)

امام حسن علیه السلام دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار دارایی‏اش را به دو نصف کرده، نیمی را برای خود گذاشت و نصف دیگر را در راه خدا انفاق کرد
تولد و کودکی
فرزند گرامی رسول الله و نخستین نوه‏ی او در مقدس‏ترین ماه‏های سال قمری یعنی پانزدهم (3) رمضان سال سوم هجرت چشم به جهان گشود.

امام مجتبی علیه السلام در دامان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بزرگ شد. او از همان دوران کودکی از نبوغ سرشاری برخوردار بود وی با حافظه‏ی نیرومندش، آیاتی را که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل می‏شد، می‏شنید و همه را حفظ می‏کرد و وقتی به خانه می‏رفت‏برای مادرش می‏خواند و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آن آیات و سخنان رسول الله صلی الله علیه و آله را برای حضرت علی علیه السلام نقل می‏کرد و علی علیه السلام به شگفتی می‏پرسید: این آیات را چگونه شنیده است؟ و زهرای مرضیه می‏فرمود: از حسن علیه السلام شنیده‏ام. (4)

به داستانی در این مورد توجه کنید:


«روزی علی علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت می‏کند.
امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیت‏بزرگی در این خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز می‏دارد» . (5)

درس اخلاق

از امام مجتبی علیه السلام خواستند که سخنی و مطلبی درباره‏ی اخلاق نیکوی پیامبر صلی الله علیه و آله بگوید. او فرمود:

هر کس نیازی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله می‏برد حاجتش رد نمی‏شد و هرچه در توان داشت‏برای رفع نیاز مردم به کار می‏برد و شنیدم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز صبح را بگذارد، آن نماز بین او و آتش دوزخ دیواری ایجاد می‏کند. (6)

امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلی الله علیه و آله

حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ می‏کرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه‏ی حقیقی که به وی داشت همه‏جا سخن می‏گفت.

آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبی علیه السلام بیان شده است چنین است:

«هر کس می‏خواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه کند» . (7)

«حسن گل خوشبویی است که من از دنیا برگرفته‏ام‏». (8)

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در کنارش نشانید و نگاهی به مردم کرد و نظری به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده کرده که به برکت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد» . (9) یکی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله می‏گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدم که امام حسن علیه السلام را بر دوش می‏کشید و می‏فرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار.


 

 


  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

روز روابط عمومی و ارتباطات مبارک باد

بیست و هفتم اردیبهشت‌ماه روز روابط عمومی و ارتباطات است.
این روز بهانه‌ای است تا در سطح کشور به موضوع ارتباطات و روابط عمومی توجهی مضاعف مبذول شود.
لذا بدینوسیله روز ارتباطات و روابط عمومی  را بر همه پیشکسوتان وتمامی اساتید وهمکارانی که در این عرصه فعالیت می نمایند تبریک عرض می نماییم.

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

بچه ترامپ

تصاویر روز 18 اردیبهشت 1398,عکس های روز 18 اردیبهشت 1398,تصاویر 8 مه 2019 ملانیا ترامپ بانوی اول آمریکا در حال اهدای یک خودروی اسباب بازی به یک کودک معلول در کاخ سفید. این خودرو از سوی یک خیریه اهدا شده است.

  • محمد اسماعیل زاده