<

فرهنگی

فرهنگ مردم
div class="title">

فرهنگی

فرهنگ مردم

فرهنگی

فرهنگ مردم

فرهنگی

فرهنگی از زنان ومردان دیار زاوه وبی کاری انها .........................

  • ۰
  • ۰

شهادت امام کاظم

- امام موسی کاظم (علیه السلام) امام هفتم شیعیان هستند. طبق زندگینامه حضرت امام موسی کاظم شهادت ایشان در زندان هارون الرشید عباسی اتفاق افتاد و مرقد مطهرشان در شهر کاظمین کنونی قرار دارد. زندگی سیاسی امام کاظم (ع) مملو از حکایت مبارزه با ظلم و ستم است. انواع متنوع متن ادبی، تاریخی و کوتاه درباره شهادت امام موسی کاظم (ع) را در مطلب حاضر بخوانید.


متن شهادت امام موسی کاظم
 


اینجا کاظمین است و این روزها، روزهای رجب. وقتی عقربه تاریخ به بیست ‏و پنجم آن نزدیک می‌شود، دوباره ثانیه‏‌ها به فریاد می‌‏آیند. از نگاه دیوارهای شهر، غم می‏‌چکد. ناله حزین مرغان عاشق است که به گوش می‏‌رسد: امشب پس از چندین سال روز، چندین سال شب، هفتمین ستاره به آسمان هفتم می‏‌رسد؛ ولی غافل از آنکه این مردم، غفلت، سایه‏ گستر چشم‏‌هایشان شده است.
دریغ و صد افسوس که نمی‏‌دانند اینجا دیگر تازیانه ‌ها شرمِ باریدن دارند! چه سخت است و دردناک، دیدن چشمان خیس و بارانی و منتظر دخترت! او سال‏‌های سال چشم به راهی را تحمل کرد تا تو از سفر برگردی؛ امّا غربت تو با تو عجین بود و سرانجام این چشم‌‏ها را برای همیشه منتظر و داغدار گذاشت.
معصومه تو، خود هم این غم را به دوش کشید؛ امّا...
حال که دست‏‌هایم در جستجوی نگاه خدایی توست، فقط می‌‏گویم: ای کاش کبوتری بودم در حریم حرم کاظمین تا بال‏‌های خود را آن‏قدر در آسمان گرفته‏‌اش می‌‏تکاندم که تمام غم‏‌هایم در پنجره فولادش گره بخورد!
کاش پرنده‌‏ای بودم و بال‌‏هایم آن‏قدر وسعت داشت تا به اوج آسمان‏‌ها می‌‏رفتم و پرده سیاه غم را از صورت گرفته خورشید کنار می‏‌زدم تا شاید این ‏طرف‌تر، دل گرفته دختری آرام‏تر شود!
کاش...




تقویم، روی سیاه‌ترین برگه‌های خود ورق می‌‏خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏‌گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‌های تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاک‌‏ها فرو می‌‏چکید. خورشید، خودش را پشت غروب‏‌ها و کوه‌‏ها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان‏‌ها مرگ پاشیده باشند!
مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه ‏السلام می‏‌شود.
یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد! و چقدر ‌هارون به دست‏‌های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‌‏کرد! افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه! افتخار به خانه‏ نشین کردن عدالت و زمینگیر کردن ساقه‌های پیچک‌های عاشق!
ای کاش طاق‌‏های آسمان می‌‏شکست و باران بلا بر زمین نازل می‏‌شد و این اتفاق ناگوار نمی‌‏افتاد! چشم‌هایت که به گنبد طلایش می‏‌افتد، بی ‏اختیار اشک به شب‌نشینی چشم‏‌هایت می‌‏آید!

«السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی
السلام علیک یا خازن علم النبیین
السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین
السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمة‏اللّه و برکاته»
خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت!
خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!
خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏‌های زمین!
خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دست‏های شما جاری بر روی خاک!
خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!
خداحافظ ای کوچه‏‌های غریبه کاظمین!
خداحافظ ای سال‏‌ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر!
خداحافظ ای سال‏‌ها انتظار!
بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهایی‏‌ات را!
بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‌ها و بی ‏کسی‌‏هایت را!
بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏‌دانند و خورشید عالم تاب را بر بالای سرشان نمی‌‏بینند!


 
متن شهادت امام موسی کاظم


می‏‌گویم: یا باب‏ الحوائج و در قنوتم یک آسمان التجا گل می‌کند. کیستی ای روح نیایش، نیاز حاجتمندان، سبب ساز رحمت واسعه الهی. کیستی تو که می‌‏شود با التجای به تو، تمام نابسامانی‌ها را سامان بخشید، تمام دردها را درمان کرد و تمام غصه‌‏ها را از دل زدود؟ کیستی تو ای روح نماز که حتی دشمنت به خاکساری نیایشت غبطه می‌‏خورد؟ حضور آسمانی تو را چه کسی می‌تواند انکار کند؛ حتی در زندان، حتی در تنگنای تمام «سیاه ‏چال‏‌ها»؟! بریده باد دستی که زنجیر را به ملازمت پاهایت برگزید! آخر چگونه می‌‏شود مفهوم ناب آزادی و آزادگی را به بند کشید؟
مولا، شگفتا از صبر تو؛ صبر مقابل سیه ‏کارترین ستمگران روزگار، صبر مقابل تمام ناروایی‌های زندان و زندانیان! بریده باد دستی که تازیانه بر پیکر کبریایی‌‏ات نواخت! بریده باد دستی که با زهر خنده نگاهش، سمّ هستی سوز حسادت را به جام جان تو ریخت!
مولا جان، ای اسطوره شکیبایی! ما رابه التجای تو نیازی است که در طول زندگی بدان محتاجیم و خداوند دعای تو را بهانه اجابت بی‏ واسطه کرده است.
ای باب رحمت و اجابت! چگونه می‌‏شود در عین درماندگی از یاد تو غافل شد؟
اینک، این غروب غمبار شهادت توست که آسمان «کاظمین» را فرا گرفته است؛ غروبی که یادآور روزهای تاریک زندان است؛ روزهای تلخ تازیانه و خشم، روزهای سرشار از خلوت غریبانه مناجات‏‌هایت.
مولا جان، چگونه می‌‏توانم عبادت‏‌هایت را بسرایم؛ ولی برای زخم‏‌های غریبانه‌‏ات سکوت کنم؟
چگونه می‌توانم به شکیبایی بی‏ نظیر بیاندیشم؛ ولی به شکنجه دژخیمان توجه نکنم؟
چه نامرد مردمانی بودند، آنان که شمع وجودت را خاموش می‌‏خواستند!
چه وارونه اندیشانی که وجود آسمانی‌‏ات، تاب تماشا از آنان گرفته بود.
مولا، ای خورشید فرو نشسته در محاق زندان‏‌ها! امروز دل ما تنها به اندوه نشسته است که شمع جان به یاد روزهای بی‏ چراغت، سوزان و اشک غم به یاد ناله‌هایت فروزان است.
سلام بر تو، در همه حال!
سلام بر تو در همه روز!
سلام بر تو و شکیبایی‏ات در زندان‏‌های تاریک‌ هارون!
ما و دریای کرمت یا باب ‏الحوائج!



~*~*~*~*~*~*~*~*~*~

گمان می‌کرد می‌تواند وسعت بی‏ کرانگی‌‏ات را به چهار دیواری زندان بکشاند! گمان می‌کرد می‌‏تواند معصومیت محض را در پشت میله‏‌ها به زنجیر کشد! گمان می‌کرد می‌‏تواند نور خدا را در تاریکی زندان پنهان کند! چهارده سال رنج مکرّر؛ چهارده سال از پشت میله‌ها تابیدن!
تو خورشیدی و خورشید هرجا که باشد می‌‏تابد؛ میله‏‌ها نمی‌توانند مانع نورافشانی‌اش شوند.
یا باب‏ الحوائج! دیرگاهی است که این میله‏‌ها، شاهد سجده‏‌های آسمانی‏‌ات هستند.
دیرگاهی است که خشت خشت دیوارهای زندان به سوز ناله‌‏های شبانه‌ات، دل خوش‌‏اند.
میله‏‌های زندان، بزرگ‏ترین دلیل مظلومیت تو و غل و زنجیر دست و پاهایت، بهترین راویِ مصائب توست.
یا باب‏ الحوائج!
چهارده سال در عمیق‌‏ترین سیاه ‏چال جور و ستم‌ هارون، کورترین گره‏‌های ناممکن را به یک اشاره گشودی و با سوز مناجات عاشقانه‌ات، سیاه‌ترین قلب‏‌ها را به لرزه در آوردی!
یا باب‏ الحوائج!
هنوز در گوش غیرت «صفوان»ها، فریاد آزادگی‌ات طنین‏ انداز است.
هنوز قدرت پوشالی «هارون الرشید»ها، در هم می‌‏ریزد از شکوه و جبروت ملکوتی است.
«فدک» در کلام تو زیبا تفسیر می‌‏شود. از نگاه تو «فدک» یعنی تمامیّت ارضی اسلام.
ای قوم محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله را موسی، ای اقیانوس خشم و غیظ را کاظم، ای پروردگار عالم را عبد صالح!
فرشتگان، به تسبیح در آمدند مقدمت را. آسمان‏‌ها و زمینیان، خون گریستند فقدانت را.
چهارده سال رنج مداوم تمام شد!
دنیا می‌ماند و یتیمی تا همیشه مکرّر!
  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

12فروردین

تثبیت نظام

نهال انقلاب اسلامی که با نثار خون بهترین فرزندان ایران رشد کرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست و با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه مهم ترین همه پرسی تاریخ ایران زمین، جهت تعیین نوع حکومت، فراهم شد.

در این روز، ساختار جدید سیاسی و اجتماعی، بر مبنای آرای اکثر مردم (2/98 درصد) تثبیت شد و رسما نظام جمهوری اسلامی را، ملت مسلمان ایران تأیید کرد.

تولدی مبارک

در روز پربرکت 12 فروردین، نظامی متولد شد که نور اسلام عزیز را، دگر باره، نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جهان متجلّی ساخت. شعار اصلی انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که میلیون ها ایرانی آزاده و مسلمان در طول مبارزه ها در جای جای ایران اسلامی فریاد کشیده بودند. این شعارها، حکومتی را پایه ریزی می کرد که عدالت اسلامی، از هدف های والای آن بود.

روشنای امید

تشکیل جمهوری اسلامی نه فقط اراده ملت را بر سرنوشت خود به اثبات رساند و برای آنان استقلال و آزادی را به ارمغان آورد، بلکه امید را در دل محرومان و مستضعفان جهان برافروخت که آنان نیز می توانند بعد از قرن ها رنج و درد، جلوه ای از وعده خداوند تبارک و تعالی را ببینند؛ همان وعده پیروزی مستضعفان بر مستکبران را، که کتاب وحی، آن را نوید می دهد.

مفهوم جمهوری اسلامی

هدف پایانی در شعارهای مردم، جمهوری اسلامی بود. کلمه «جمهور» به معنای توده مردم است و گنجانده شدن چنین کلمه ای برای نظامِ بعد از انقلاب، مردمی بودن آن را نشان می دهد و تأثیر رأی مردم را در سرنوشت خودشان، بیان می کند. واژه «اسلامی» نیز آن را از دیگر نظام های جمهوری جدا می نماید و بر حاکمیت ارزش های الهی و قرآنی بر اجزای نظام دلالت می کند.

نیاز به جمهوری اسلامی

ولی فقیه، بر اساس قانون الهی، ولایت امر و امامت اُمت را بر عهده می گیرد و علاوه بر تأمین زندگی مردم، مسؤول هدایت آنان نیز هست. بدین ترتیب، برای تحقق چنین امر بزرگی، باید رسما نظام مشخصی بر ایران حاکم می شد تا زمینه دست یابی به آن هدف های بزرگ را فراهم آورد. این گونه بود که 12 فروردین پدید آمد و نظام پربرکت جمهوری اسلامی، بر کشور عزیز ما سایه افکند.

بر ملا شدن توطئه ه

به راستی که 12 فروردین، به زیبایی، توطئه های دشمنان را از میان برد و آنان را که حکومتِ جمهوری را بی اسلام می خواستند، به کناری افکند. این مردم بودند که در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضوری آگاهانه و تصور ناشدنی، در پای صندوق های رأی، پیروزی انقلاب اسلامی را تحقق بخشیدند.

جمهوری اسلامی، خواسته مردم

12 فروردین روز تحقق آرمان های بلند مردم بود؛ مردمی که در راه انقلاب، زندان ها، تبعیدها، شکنجه ها، سختی ها و محرومیت های زیادی کشیدند و شهادت بهترین فرزندان خود را دیدند، بعد از پیروزی انقلاب، در یک همه پرسی تاریخی، برای تحقق آرمان های والای شهیدان، به استقرار جمهوری اسلامی، رأی دادند.

بیان شهید مطهری درباره جمهوری اسلامی

استاد شهید مطهری رحمهم الله واژه «جمهوری اسلامی» را چنین تفسیر می کنند: «مسأله جمهوری مربوط است به شکل حکومت؛ یعنی این که مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و کلمه «اسلامی» محتوای این حکومت را بیان می کند. به این ترتیب، جمهوری اسلامی؛ یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب رئیس حکومت، از سوی عامه مردم است و محتوای آن هم اسلامی است و با اصول و مقررات اسلام اداره می شود.»

حکومت خدایی مردمی

با پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی [ رحمهم الله ] نظریه در آمیختن حقوق خدا و مردم را در یک حکومت، مطرح کردند و آن را در قالب نظام جمهوری اسلامی، به جهانیان عرضه داشتند که مورد استقبال مردم و فرهیختگان مذهبی قرار گرفت.

حکومت انقلابیون

نظامی که براساس یک انقلاب مردمی استوار است، می بایست در جهت خواسته های همان مردم گام بردارد. خواسته مردم انقلابی ایران، در شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی تجلّی یافت. از این رو، نظام پربرکت جمهوری اسلامی برای تحققِ اهداف مردم، بر پا گردید و در روز 12 فروردین با رأی میلیون ها، انسان آزاده رسمیت یافت.

ارزش رأی مردم

در نظام جمهوری اسلامی، به رأی و نظر یکایک مردم ارج گذاشته می شود و حاکمانِ برخاسته از میان مردم مسلمان، در جهت تحقق آرمان های اسلامی کوشش می کنند؛ برنامه های حیات بخش اسلام را فرا روی خود قرار می دهند و اینگونه، شرع و مردم، هر دو در ساختن جمهوری اسلامی سهیم می شوند، و نظامی مردمی را براساس آموزش های دینی، بنیان می گذارند.

12 فروردین؛ 12 ستون نور

دوازده شهر شهادت را آذین بستیم، دوازده ستون برافراشتیم، به تعداد دوازده ماه سال، دوازده برجِ فلک، دوازده امام معصوم، دوازده نهر خون، دوازده شهر در هم کوبیده، دوازده ستون بر افراشتیم از نور، از آزادی، از پیکر شهیدان، از رایت شرف...

بر شانه پرتوان 12 فروردین، عرش جمهوری اسلامی را نهادیم، به سنگینی 2/98 درصد آرای این ملت.

آرایِ سبز

12 فروردین، روزی است که ملت ایران به جمهوری اسلامی «آری» گفت، آریِ سبز، به نشانه روییدن و طراوت و شادابی و خرمی و به نشانه به ثمر رسیدن آن بذرها و شکفتن آن شکوفه ها، مگر نه آن که شکوفه آزادی این ملت در دشت خونین ژاله، کاشته شد و در لاله زار بهشت زهرا ریشه در خاک سرخ دوانید و از وزیدن نسیم عطر آگین انقلاب، گلشنی دمیده از ژاله و روییده در بهشت پدید آمد.

صراط 12

دوازده فروردین، آزمون بود، صراطی بود که صالحان از آن گذشتند؛ در صف های ممتد ایستادند و رأی دادند، به آسانی از آن عبور کردند و به بهشت جمهوری اسلامی قدم نهادند.

اما گروهی که اهل این راه و پوینده این صراط نبودند از آن بهشت دور ماندند و در وادیِ نه به حسرت نشستند.

یوم اللّه 12 فروردین

12 فروردین، یوم اللّه و روز احقاق حق و پیروزی دین بود؛ روزی که افسون ساحران جادوگر، و تلاش خناسان وسوسه گر باطل گشت؛ روزی که کشتی تلاش این ملت در ساحل استقرار و استقلال، لنگر انداخت؛ روزی که آتش افروخته شده از سوی جهان خواران نمرود سیرت، به باغستان پرثمر و پُرسود جمهوری اسلامی بدل گردید و صلای «بَردا و سلاما» شعله های ملتهب کینه توزی ها را به نفع حق و در خدمت خلیل زمان، خمینی بزرگ، فرو نشاند. روزی که سکه دقیانوس از رواج افتاد و نام حق بر همه جا سایه گستراند.

12 فروردین حرف آخر مردم

انقلاب ما، انفجار نور بود، و نور آن به گوشه گوشه عالم پرتو افکن شد. دل های دوست دارانش، روشن و چشم های دشمنانش کور گردید. دیگر، چه جایی برای همه پرسی به جا مانده بود، مگر کسی می توانست منکر آفتاب شود اگر چه تاریخ به ما نشان داده است که خُفّاشان شب، از گذر ایام و چیره گی فراموشی بر اَذهان سود می برند و حقیقت ها را وارونه جلوه می دهند و این چنین بود که امام راحل [ رحمهم الله ] بر انجام همه پرسی تأکید کردند. و این گونه شد که نوری دیگر تابیدن گرفت و سندی محکم برای آیندگان، در تاریخ، بر جای ماند؛ سند 12 فروردین.

عید امام و امت

بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، روز 12 فروردین را از بزرگ ترین عیدهای ملت ایران بر شمردند. انتخاب واژه «عید» برای روز بزرگی چون دوازدهم فروردین، سزاوار و منطقی است؛ زیرا عید روزی است که انسان در آن احساس مجد و غرور و سربلندی کند. از این رو، دوازدهم فروردین از عیدهای بزرگ تاریخ پس از پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی ایران و روز غرور و سربلندی ملت مسلمان ایران است.

روز فُرقان

دوازدهم فروردین، روز ظهور و میلاد شخصیت واقعی مردم مسلمان ایران، روز میلاد جمهوری اسلامی و به ثمر نشستن خون هزاران شهیدی است که زمینه ساز برقراری حکومت عدل اسلامی در کشورمان بودند. دوازدهم فروردین، سرآغاز حیات واقعی انقلاب اسلامی و نخستین گام در راه استقرار حکومت متکی بر آرای واقعی مردم و روز شناساندن پیروان و دشمنان انقلاب و جدا کردن صف آنان است. در یک کلام، دوازده فروردین روز فرقان است.

پیام نور

امام راحل، در پیامی به مناسبت روز جمهوری اسلامی فرمودند: مبارک باد بر شما، چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و کُرد و بلوچ مطرح نیست. همه برابرند. فقط و فقط کرامت، در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوتی بین زن و مرد و بین اقلیت های مذهبی و دیگران در امر اجرای عدالت نیست.

12 فروردین و افکار مسلمانان جهان

مردم جهان، حضور یک پارچه و مؤثر ملت مسلمان ایران را در همه پرسی بزرگ و تاریخی 12 فروردین و در دیگر همه پرسی ها و انتخابات بعدی، ملاک و میزان ارزیابی خود از انقلاب اسلامی ایران برگزیدند. موفقیت این انقلاب را، در میزان حمایت های مردمی که بزرگ ترین پشتوانه معنوی آن بعد از لطف ایزدی به شمار می آید، جست و جو می کنند. نفوذ رو به رشد انقلاب، در کشورهای اسلامی و نیز صدور معنوی آن به ملت های مشتاق عدالت اسلامی، نتیجه آگاهی ملت های جهان از میزان اعتبار الهی و مردمی این انقلاب است.

واقعه شگرف

روز 12 فروردین، نظام جمهوری اسلامی با 2/98 درصد آرای ملت مسلمان تثبیت شد و بار دیگر واقعه ای مهم در تاریخ به وقوع پیوست؛ واقعه ای شگرف که هرگز استکبار جهانی، آن را پیش بینی نمی کرد. سرکردگان کفر و الحاد جهانی که از دیدگاه آنان، هیچ ملتی نباید سرنوشت خود را به دست گیرد سعی و تلاش می کردند تا از ادامه نظام جمهوری اسلامی در ایران جلوگیری نمایند، اما بی خبر از آن که انقلاب اسلامی، از قیام حسین علیه السلام الگو گرفته است.

آفتاب 12 فروردین

بعد از 22 بهمن تا روز انتخابات 12 فروردین، گروهک های وابسته به استکبار غرب و شرق، با استفاده ناشایست از فضای آزاد سیاسی آن زمان، شرکت در انتخابات را تحریم کردند و دروغ ها و شایعه های بی اساس را میان مردم پخش کردند تا جو مسموم جامعه، از شرکت مردم در انتخابات جلوگیری کند، خوش بختانه پس از شمارش رأی ها و اعلام نتیجه های درخشان آن. وابستگان به استعمار، تمامی رؤیاهای خویش را برای جلوگیری از برپایی نظام اسلامی در ایران، نقش بر آب دیدند و با شرم ساری برای کاهش رسوایی، این انتخابات را از دیدگاه جهانی ناپذیرفتنی دانستند.

ناکامی گروهک ه

بعضی از گروهک های منافق، می خواستند کلمه «اسلامی» را از «جمهوری اسلامی» حذف کنند. آنان در روزنامه ها و اعلامیه های خیابانی، برای راست شدن این هدف، تلاش فراوانی نمودند، اما امام امت ـ [ رحمهم الله ] ـ در پیامی کوتاه، نقشه آنان را برملا نمودند و فرمودند: وقتی رفراندوم شد، رأی من حکومت جمهوری اسلامی است. هرکس تبعیت از اسلام دارد، باید جمهوری اسلامی را برگزیند.

آریِ دشمن شکن

رأی 2/98 درصدی مردم در 12 فروردین هم چون خاری در چشم دو ابر قدرت آن روز بود. از این رو، بر آن شدند که با برپایی بلوا، در گوشه و کنار کشور، مسأله اصلی را فرعی نشان دهند تا پیش درآمدی بر تجزیه و از هم پاشیدگی نظام اسلامی بشود. با وجود این، زنجیره توطئه آمریکا که از کردستان و گنبد و خوزستان و... آغاز می شد و تا جنگ تحمیلی ادامه می یافت. با رهبری قاطع امام امت و مجاهدت های ملت خداجوی، از هم گُسست و مردم پس از آن نیز با دیگر «آری» گفتن ها به نظام جمهوری اسلامی و بیعت های نو به نو با خون شهیدان، هم چنان استوار به سوی هدف مقدس خود و استقرار کامل نظام عدل اسلامی می شتابند.

پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ـ[ رحمهم الله ]

بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمهم الله ، در پیامی به ملت ایران، 12 فروردین را روز عید نامیدند در قسمتی از این پیام آمده است «صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت الله است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند؛ روزی که کنگره های قصر 2500 ساله حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بر بست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست.»

تقدیر امام از مردم

امام خمینی رحمهم الله در پیام خود بر مناسبت 12 فروردین از حضور مردم در این همه پرسی تشکر کرده و چنین فرمودند: «من به دنیا اعلام می کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق ها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کند. من از این هم بستگی بی مانند که جز مشتی ماجراجو و بی خبر از خدا، همه و همه به ندای آسمانی «و اعتصموا بحبل الله جمیعا» لبیک گفتند و با تقریبا اتفاق آرا، به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و رشد سیاسی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر می کنم.»

جمهوری اسلامی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) در تبیین واژه جمهوری اسلامی چنین می فرمایند: «جمهوری اسلامی، از لحاظ معنای تحت اللفظی بر دو پایه استوار است: یکی جمهور مردم؛ یعنی آحاد مردم و جمعیت کشور، این ها هستند که امر اداره کشور و تشکیلات دولتی و مدیریت کشور را تعیین می کنند، و دیگری اسلامی؛ یعنی این حرکت مردم، بر پایه تفکر اسلام و شریعت اسلامی است. این یک امر طبیعی است. در کشوری که اکثریت قریب به تمام آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان مؤمن و معتقد و عامل، که در طول زمان، ایمان عمیق خودشان را به اسلام ثابت کرده اند و نشان داده اند، در چنین کشوری، اگر حکومتی مردمی است، پس اسلامی هم هست.»

رأی به اسلام

مقام معظم رهبری حضور گسترده مردم در یوم اللّه 12 فروردین و رأی قاطع آنان را رأی اسلام و اندیشه های اسلامی برشمرده و می فرمایند: «مردم اسلام را می خواهند. این از روز اوّل گفته شد و در طول سال های متمادی نیز تجربه گردید. امروز هم واضح ترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و توده مردم از نظام حاکم بر کشور می خواهند که مسلمان باشد... و اسلام را در جامعه تحقق ببخشد. این حکومت و این نظام، با این نام در دنیا اعلام شد و تشکیل گردید. مردم هم رأی دادند، و نام جمهوری اسلامی را حاکی از اسلام دانستند لذا آرایشان را به نام جمهوری اسلامی در صندوق ریختند.

جمهوری اسلامی محصول تاریخ ایران

در طول تاریخ، ایرانیان، همواره عدالت، اخلاق و حق را خواسته اند. اسلام نیز از احکام استوار بر حق و عدل و تأکید بر صلاحیت زمام داران سرشار است. بنابراین، معقول است که مردم حکومت اسلامی و حاکم عادل بخواهند، تا آرمان های مادی و معنوی ایشان برآورده شود، این خواسته ای بود که ملت مسلمان ایران با رأی مثبت به حکومت دینی در 12 فروردین بدان دست یافت.

عدد دوازده

چه زیبا و خاطره انگیز است، عدد دوازده: شمار ماه های سال در نزد خدا 12 ماه است؛ دوازده برگزیده خداوند، در میان بنی اسرائیل؛ دوازده چشمه که به فرمان خدا برای بنی اسرائیل در دوران سرگردانی از زمین جوشید؛ دوازده برج فلکی و آن گاه دوازده امام معصوم که درود خدا بر آنان باد. دوازدهم بهمن نیز، روز فرود خمینی کبیر بر سرزمین نور است و اینک دوازدهمین روز از فروردین؛ روز جمهوری اسلامی ایران.

پایه های فکری جمهوری اسلامی ایران (در بُعد داخلی)

انقلاب اسلامی ایران، نظامی سیاسی، اجتماعی را پدید آورد که بر دیانت اسلام و بازگشت به سنت های پسندیده استوار است. این نظام که در 12 فروردین 58، رسمیت یافت، دغدغه ها و دل مشغولی های نخبگان جامعه را به دنبال داشت. آنان برای یافتن روش ها و پاسخ های در خور اسلامی و علمی، درباره پدیده ها و حادثه های جدید، از نظریه های امام خمینی الهام گرفتند و حکومتی پا بر جا و رخنه ناپذیر با پشتوانه مردمی نیرومند پدید آوردند و آن را الگوی ملت های جهان نشان دادند.

پایه های فکری جمهوری اسلامی (در بعد خارجی)

پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران در 12 فروردین سال 1358، جنبش بیداری اسلامی در جهان بیش از پیش، شتاب گرفت و بسیاری از جوانان، دانشگاهیان، روحانیان و تحصیل کرد مسلمان، برای حل مشکلات مسلمانان، به اسلام توسّل جستند. این نهضت عظیم جهانی که با الهام از حرکت اسلامی امام خمینی ایجاد شد و رونق گرفت به تغذیه فکری پیاپی نیاز دارد. از مهم ترین منبع های آن، آثار و دیدگاه ها و نظریه های امام خمینی است که در دوراندیشی فکری و فرهنگی نهضت بیداری اسلامی معاصر، مؤثر خواهد افتاد.

جوانه اندیشه

اعلام حکومت جمهوری اسلامی ایران در 12 فروردین، جوانه های اندیشه و عمل را در جامعه های جهان سوم و ملت های مستضعف جهان، رویاند و شکوفا کرد؛ آنان را که از الگوهای غربی دل سرد و نومید شده بودند، به اندیشه و اراده ای نیرومند برای ساختن جامعه ای نو و اسلامی، مجهز کرد. مسلمانان ستم دیده و محروم جهان، دریافتند که با پشتوانه آموزه های دینی و اراده ملّی همانند ملّت ایران، می توانند بر مشکلات پیروز شوند و حکومتی مردمی و دل خواه، تشکیل دهند.

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

شهریه های مدارس

آقا شهریه های مدارس چقدر رفته بالا
۲۰ میلیون برای پیش دانشگاهی خیلی هزینه سنگینیه، هزینه دانشگاهی خیل پایین تره. الان دانشگاه آزاد ترمی ۱ میلیون میگیره و شاید کمتر
یعنی سالی ۲ میلیون نهایت
۴ سالش میشه ۷_۸ میلیون تا لیسانس بگیری
من یکی دوسال پیش دانشگاهی غیرانتفاعی درس میدادم. بچه ها درس نمیخوندن گفتم آقاااا اگه میخواستی درس نخونی چرا اومدی این مدرسه که این هزینه بالارو بدی، میرفتی مدرسه دولتی رایگان درس میخوندی احتمال اینکه دانشگاه آزادم قبول شی بالاس. از لحاظ اقتصادی خیلی بصرفه تره

تو این مدارس فقط باید برای قبولی تو دانشگاه دولتی درس خوند حداقل مادر پدرت یه نفسی بکشن. دو قرون خرج خودشون و زندگی بکنن

من هیچوقت پولهای زیادی که بابام برای مدرسه غیرانتفاعی رفتن من میداد و خودشو به سختی می انداخت رو یادم نمیره. برای شهریه یکسال یکدفعه 10تا چک میداد

یکی از آرزوهایی که داشتم این بود که دانشگاه دولتی قبول بشم تا فقط و فقط بابامو خوشحال کنم که موفق هم شدم. فقط موندم چرا بابام این همه سال خرج میکرد من مدرسه خوب درس بخونم و دانشگاه خوب قبول بشم ولی شب کنکور که مهمترین شب عمر تحصیلی من حساب میشد تا ساعت یک نصف شب داشت جام ملت های اروپا میدید اونم با صدای بلند. نگذاشت تاصبح بخوابیم. تازه اصلا فوتبال هم خوشش نمیاد بابام. واقعا ذهنمو مشغول کرده و هیچوقت جوابشو نمیگیرم

خلاصه خواستم به بچه مدرسه ای ها و بچه کنکوریها بگم که بخاطر سختی هایی که پدر مادرتون بدون منت برای تحصیل شما کشیدن یکم غیرت داشته باشید برای خوشحال شدن اونا بشینید درستونو مث آدم بخونید

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰


mohsen-4

 

بدون مقدمه بگویم؛ محسن یک الگوی کم نظیر از شجاعت، جسارت و مداومت برای رسیدن به خواسته هایی است که دور و حتی ناممکن به نظر می آید. این را همیشه می دانستم اما هرچه زمان می گذرد و من با گوشه های بیشتری از زندگی محسن آشنا می شوم، درمی یابم که او به راستی انسان عجیبی است؛ کسی که می تواند از هیچ، همه چیز بسازد. محسن همین کار را با خودش و زندگی اش کرده است: مشکل حرکتی او در نگاه سطحی و قالبی بیشتر آدم ها، “هیچی” است که ممکن نیست راه به جایی ببرد اما محسن سال های سال است که از شرایط سخت جسمانی اش گذشته و راهی را طی کرده است که گاه فراتر از راه افراد غیرمعلول به نظر می رسد.

محسن در مدارس دانش آموزان غیرمعلول درس خواند. دشواری تحصیل در کنار دانش آموزانی که معلولیتی ندارند و از یک حرکت غیرعادی، موضوعی برای تفریح در طول سال تحصیلی می سازند، محسن را وادار نکرد که از خیر درس خواندن بگذرد. تمسخرها را تاب آورد، اهانت های کودکانه ی همکلاسی ها و باورنداشتن های بزرگانه ی بعضی از معلمان را به جان خرید و ادامه داد. حتی روز اول مهر که سرایدار مدرسه جلوی محسن را گرفت، چون فکر می کرد این پسر سرگردان، اشتباهی وارد مدرسه شده، محسن کم نیاورد؛ تلاش کرد برایش توضیح دهد که ثبت نام کرده است. او به خانه برنگشت.

محسن ادامه داد؛ تا دانشگاه، کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی. در کنار تحصیل، شعر هم می گفت؛ ادامه ی همان قریحه ی ادبی که از کودکی داشت و باعث شد دوستانی در مدرسه دور خود جمع کند و گروهی ادبی را تشکیل دهد از همان پسرک هایی که ابتدا باورش نداشتند اما طولی نکشید پی بردند که در محسن هوش و استعدادی هست بالاتر از همه ی آنها. محسن همکاری با روزنامه اطلاعات را از اوایل دهه ۸۰ شروع کرد و بعد با روزنامه های دیگرهم ادامه داد. چندین جایزه از جشنواره های مطبوعاتی گرفت. پارسال هم در کنکور کارشناسی ارشد قبول شد تا رکورد دیگری در موفقیت های علمی اش ثبت کند.

و حالا … محسن داماد شده است. محسن حسینی طه، دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده، شاعر. پسری تیزهوش که سال های سال است با نگاه غریبه ی جامعه به او، با احساس ترحم مردمی که اطرافش زندگی می کنند، و با فکر ناتوان دانستن اش می جنگد، همراه خواهر و پدر و مادری که همه ی عمرشان را گذاشتند برای پیشرفت او. محسن به سختی راه می رود و بادشواری حرف می زند. معلولیت جسمی، بر او برچسب “ناتوانی” زده؛ درحالی که او باهوش و اهل قلم است. محسن و خانواده اش سال های زیادی است درحال مبارزه ای صبورانه با جامعه ای هستند که معلولیت را مساوی ناتوانی و ترحم می داند.

شب عروسی است. مادر محسن می گوید: «چند روز است فکر می کنم نکند در خواب و خیال باشم؟ به همسرم گفتم یعنی من بیدارم؟ همیشه خیال می کردم می میرم و عروسی پسرم را نمی بینم…» در صورتش، رد رنج های گذشته پیداست؛ روزهای بغل زدن محسن برای رساندنش به مدرسه؛ کنار او نشستن سر کلاس تا کودکش که به زحمت مداد به دست می گیرد، از املاء معلم عقب نماند؛ لحظه هایی که بغض گلویش را می فشارد از نگاه های غریبه ی شهری که البته می خواهد مادر را همراهی کند اما نمی تواند و ناخواسته، ناخن به زخمش می کشد؛ لحظه ی پیشنهاد دلسوزانه ی همسایه: «این بچه معلول است، مدرسه می خواهد چکار؟ بگذار توی خانه بماند!». اشک هایی که فقط از جنس نگرانی مادرانه نیست؛ درهر قطره اش رنجی است و آرزویی که به محال می زند: «خدایا، ممکن است ببینم پسرم خوشبخت شده؟ مستقل شده؟»

و امشب، شب رسیدن به همان آرزوهاست. پدرمحسن می گوید: «کسی نمی داند چه کشیدیم تا محسن را به اینجا رساندیم… امشب به آرزوی زندگی ام رسیدم.» پدری که نه فقط مسئول تامین معاش خانواده بود، بلکه می بایست بار اثبات توانایی های پسرش در جامعه ای ناآگاه را هم به دوش بکشد و همپای او شود از این اداره به آن اداره، برای اینکه یک مسئول را متقاعد کند که: «پسرم فقط معلولیت جسمی دارد، مشکل ذهنی ندارد، تیزهوش هم هست و می تواند و باید، مثل همه ی بچه ها، از امکانات برخوردار باشد.»

پشت سر محسن و موفقیت های او، یک خواهر دلسوز هم هست که از اوان کودکی، آموخت که باید به خاطر داشتن برادری که مشکل جسمی دارد و نیازمند توجه و کمک بیشتر پدر و مادر است، خاموش و بی توقع بماند و گاه اگر توجهی که حق اوست، دریغ می شود، شکیبایی پیشه کند و نخواهد. و عجب کلمه ای است این واژه ی «شکیبایی» در خانواده ی حسینی طه. از پدر تا پسر، از مادر تا دختر، همگی صبورند و صبور. باشکوه است شبی چون شب عروسی که میوه ی شیرین این صبر دراز چیده می شود. به قول سهراب، «و عشق تنها عشق، مرا رساند به امکان یک پرنده شدن…» حالا عشقی که لازمه اش شکیبایی است، خانواده ی حسینی طه را به ممکن شدن آنچه ناممکن به نظر می رسید، رسانده است.

محسن امشب در لباس دامادی، کنار معصومه، عروس دوست داشتنی اش نشسته و برق شادی در چشم های معصومش پیداست. معصومه هم اندک معلولیت جسمی دارد، مثل همسرش اهل نوشتن است و کتابی با عنوان “گاهی صورتم خیس می شود” منتشر کرده که مجموعه ای از دل نوشته های جذاب اوست. معصومه دستی هم در هنر عکاسی و مونتاژ دارد. او نیز زن صبوری به نظر می رسد که می تواند از عهده ی مدیریت زنانه ی خانه برآید.

امشب شب خوبی برای اهالی انجمن باور هم هست؛ چراکه عروس و داماد هردو باوری اند. باور افراد دارای معلولیت را دورهم جمع کرده و فرصت های ارزشمندی برای باورکردن توانمندی هایشان به عنوان افراد معلول، تسلیم نشدن مقابل باورهای کلیشه ای و تلاش برای ساختن و اشاعه ی باورهای جدید، دراختیار اعضایش گذاشته است. تعدادی از اعضای باور به جشن عروسی محسن آمده اند تا در خاطرات این شب به یادماندنی، سهیم باشند.

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

سال نو مبارک باد


یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران
باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم

لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،… رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن

روزهایت رنگارنگ

فرا رسیدن سال نو را به شما تبریک عرض می کنم و سال خوب و خوشی را برایتان آرزومنم

سال نو مبارک
  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

لحظه به لحظه زندگی امام علی (ع) سرشار از درس است. امام با آن جایگاه و عظمت، و در زمان حکومت خود رفتاری را با اطرافیان و مردم در پیش می گیرد که آن را فراتر از تواضع و ایثار باید دانست. قنبر غلام حضرت بود. امام روزی دو پیراهن خرید، یکی به دو درهم و دیگری به سه درهم، سپس روی به قنبر کرد و  فرمود: پیراهن سه درهمی را بردار".

            قنبر گفت: ای امیرالمؤمنین، تو به آن شایسته تری؛ چون به بالای منبر می روی و خطبه می خوانی.

            امام(ع) فرمود:

            ای قنبر، تو جوانی و آرزوی جوانی داری، من از پروردگارم شرم می کنم که برتر از تو لباس بپوشم
  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

از کوچه ها بوی آمدن می شنوم؛ بوی خستگی مهربانی که به سمت خانه می آید و دست هایش عطر نان و عشق دارند. بوی پیراهن پدر می آید. چشم های خانه روشن! تمام پنجره باز شده اند تا رسیدنش را از دور ببینم و به سمت آمدنش به پا خیزم. سلام پدر! خستگی هایت را به من بده. بگذار سراپایت را از غبار پاک کنم و بارهای سنگینت را از دوش بگیرم. خوش آمدی، بنشین، بنشین که خانه چشم به راه قدم های خسته تو بوده. بنشین که من دلواپس بازگشت شبانه ات بوده ام. بنشین که با بودن تو تمام هراس هایم از خانه می گریزند و ستون های زندگی محکم تر می شوند. با تو هیچ دلهره شومی بر روزگارمان سایه ندارد. هیچ تهدید بیگانه ای هستی مان را نمی آزارد. تو اعتماد خانه ای؛ اعتماد من به خویش، به روزگار، دل خوشی لحظه های بودنم و تو اعتبار زندگانی ام هستی.

پدر! لقمه از سفره غیرت تو برمی چینم و نان خوش دلی از بزم نفس های گرم تو می خورم. من هستم ازآن رو که تو هستی. بودنم مدیون حضور توست. اگر در این روزگار پرفتنه آسوده خاطر و مطمئن گام برمی دارم، اگر شب را به صبح و صبح را به شب می برم و از هیچ حادثه ای نمی هراسم، هفت پشت لحظه هایم، به غیرت و قدرت تو محکم است. لحظه ای اگر تو نباشی، سقف خانه و سقف های روزگار بر سرم آوار خواهد شد. تکیه گاه همه گریه ها و خنده های من کوهسار شانه های توست.

کودک که بودم، تو دست های ناتوانم را در دست گرفتی. مرا بلند کردی و جاده را پیش پایم نهادی و پا به پای خویش مرا بردی. در پناه شانه هایت تمام راه ها را رفتم. شب و روز تن به هم می سپردند و سختی ها به پیشوازم می آمدند و تو همه را دور می کردی. هرگز نترسیدم. هرگز دلواپس نبودم؛ زیرا تو مرا در پناه شانه های امنت گرفته بودی. دلواپسی ها، همه از آن تو بوده و هست، حتی امروز که کودکی ام را سال هاست فراموش کرده ام، حتی امروز که به قد و قامت، شبیه توام. هنوز من آسوده ام و تو در اضطرابی. هنوز لحظه های آینده مرا نگرانی و برای خاطر من قرار و آسایش نداری. خواب خوش همیشه از آنِ من بوده و خستگی همیشه سهم تو. رؤیاهای شیرین همواره نصیب من بوده و محقَّق کردن این رؤیاها باری به دوش زحمت کش تو.

شناسنامه ام را از تو به ارث برده ام. نامی که به آن تکیه دارم نام توست، پدر! مرا با تو می شناسند، با نام تو، به جرئتِ استواری ات و خستگی ناپذیری مردانه ات. برای خاطر آن چشم های بی خواب و آن قدم های محکم هرگز از پای ننشسته، برای خاطر آن قامت خسته و آن سینه صبور است که من سربلند و آبرومند در کوچه های زندگی می دوم و راه درست را می یابم.

هنوز هم کودکم پدر! رو به روی مهر پدرانه ات. هنوز هم کوچکم، پیش روی بزرگی روحت. هنوز و همچنان مرا در پناه نام شکست ناپذیرت بگیر و روزگارم را تداوم بخش. بگذار پینه از دستانت و گره از پیشانی ات بردارم. بگذار بوی خستگی را از پیراهنت بربایم و قامتت را در آغوش سپاس خویش بگیرم. تو لحظه لحظه پیرتر شدی تا جوانی من بر خویش ببالد، من اما هنوز کودکم. مرا بر زانوان مهرت بنشان و تربیت کن. نزد تو هنوز هیچ نمی دانم. هنوز هم سرد و گرم روزگار را کسی بهتر از تو نمی شناسد.

شعر

بابای تموم بچه های دنیا

سودابه مهیجی

بابای تموم بچه های دنیا!

که تو دستات نون و خرمای شبونه س!

یتیما تنگه برای تو دلاشون

واسه دیدنت گرسنگی بهونه س!

دوباره شب شده بچه های دنیا

دلشون لالایی های تو رو می خواد

دلشون قصه می خواد یه قصه خوب

دلشون بازم صدای تو رو می خواد

بیا در بزن تموم خونه ها رو

آغوش مهربون و گرمتو وا کن

پای گهواره های یتیم و تنها

بمون و هی گریه های بی صدا کن

همه دنیا توی آغوش سبزت

جا می شه بابای یکتا و نمونه

تو که باشی هیچ کسی یتیم نمی شه

تو که باشی هیچ کی بی کس نمی مونه

کوتاه و گویا

* هر کجا که می روی، پا بر جای پای تو می گذارم تا زمین نخورم.

* عطر نان را دوست می دارم که مثل بوی دست های توست.

* خستگی های سالیانت را کجا به در خواهی کرد؟ کاش اندکی جای من و تو عوض شود پدر!

* خانه امن و آسایش فرزند، در پناه بازوان معتمد پدر است.

* هر مردی که پدر می شود، به شمار کوه های زمین می افزاید.

* تا پدر هست، هیچ دست اهریمنی تیشه به ریشه زندگانی ام نخواهد زد.

* هر بار که بر زمین می افتم، پندی از پندهای تو را فراموش کرده ام پدر!

* روزی که نام پدر را دارد، روز شکرگزاری من برای تمام ثروت های لایزالی است که دارم.

* تمام پشتوانه فرزندان خاک، پینه دست پدران است.

* پدر مظهر اقتدار و غیرت خداوند است.

* مهر پدر، همان عطوفت مادر است که پیراهن قدرت و تحکم پوشیده.

* انسان در میان قلب مادر به آ رامش می رسد و با بازوان پدر، خویشتن را حمایت می کند.

درخشش نور حق در جمال علی(ع)، بر دیدگان دوستداران او تهنیت باد!

علی(ع) اقیانوسی است که کرانه اش، سراسر هستی است.

سیزده رجب، میلاد فرخنده گوهر درخشان ولایت در صدف کعبه، مبارک باد!

تابش خورشید امامت، عطیه الهی، نور دیده ها و دیدگان، بر شیعیان تهنیت باد!

ولادت زمزم زلال عترت، چشمه سار عبودیت و مشعل فروزان راه رسالت، بر انسان های آزاده و رهروان پاک نهادش مبارک باد!

زادروز مظهر بندگی، مردانگی، شجاعت، سرافرازی و عدالت، علی(ع)، خجسته باد!

شکوفایی غنچه های عشق و نور، نشانه بزرگ خدا، مظهر نام های نیکوی خداوند، نقطه پرگار آفرینش، قطب عالم امکان و مظهر حق در منظر بشر، فرخنده باد!

طلوع جمال کعبه، زینتِ رجب و مکّی ترین آیه خداوند، مبارک باد!

میلاد پرورده دامان نبوت، پرفروغ ترین اختر سپهر امامت، نور هدایت و آیینه ایزدنما، علیِ مرتضا، گرامی باد!

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

امام محمدتقی یا مشهور به امام جواد فرزند امام رضا بوده و امام نهم شیعیان می باشد، ایشان در 25 سالگی به شهادت رسیدند و در کاظمین دفن شده است

 

اختلاف زیادی در مورد علت شهادت ایشان وجود دارد که اصلی ترینش مسمومیت با آب انگور می باشد، در این مطلب گلچین متن تبریک میلاد امام جواد با عکس آماده شده است

 

مظهر اسماء رب العالمیـن

هست در عالم جواد العارفیـن

هست در حسن و ملاحت بی نظیر

آسمان وحی را باشد بشیر

 

میلاد امام جواد (ع) مبارک باد

 

عکس نوشته تبریک ولادت امام جواد

عکس تبریک ولادت امام جواد با متن های قشنگ

 

ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی

ای دادرس روز معاد ادکنی

ای گشته زفرط جود و احسان و عطا

مشهور و ملقب به جواد ادرکنی

 

تولد امام جواد (ع) برشما مبارک باد

 

متن تبریک میلاد امام جواد

عکس تبریک ولادت امام جواد با متن های قشنگ

 

هر کس به زمانه سر سپارد به جواد

کار دو جهان وا بگذارد به جواد

از ساحت ثامن الحجج فیض برد

از بسکه رضا علاقه دارد به جواد

 

میلاد امام جواد علیه السلام مبارک باد

 

عکس تبریک ولادت امام محمد تقی

عکس نوشته تبریک ولادت امام جواد

 

تو جوادی و ما گدای توئیم

هر چه هستیم خاک پای توئیم

لطف تو، عجز ما، بود معلوم

هر دو هستیم لازم و ملزوم

 

میلاد امام جواد (ع) مبارک باد

 

عکس تبریک ولادت امام جواد

عکس تبریک ولادت امام جواد

 

حضرت معبود مشتاق سجودت یا جواد

لوح دل آیینه ی غیب و شهودت یا جواد

مدح تو گفته خداوند ودودت یا جواد

ای ز وهم خلق، بالا تر حدودت یا جواد

 

میلاد امام محمد تقی (ع) مبارک باد

 

کارت پستال ولادت امام جواد مبارک

عکس تبریک ولادت امام جواد

 

از شبستان ولایت قمرى پیدا شد

از گلستان هدایت ثمرى پیدا شد

بحر موّاج کرم آمده در جوش و خروش

که ز دریاى عنایت گهرى پیدا شد

 

ولادت امام محمد تقی (ع) مبارک

 

عکس پروفایل ولادت امام جواد علیه السلام

عکس تبریک ولادت امام محمد تقی

 

مظهر اسماء رب العالمیـن

هست در عالم جواد العارفیـن

هست در حسن و ملاحت بی نظیر

آسمان وحی را باشد بشیر

 

میلاد با سعادت امام جوادالائمه مبارک باد

 

پروفایل میلاد امام جواد مبارک

عکس تبریک ولادت امام محمد تقی با پیام های قشنگ

 

خوش باش که قلب شیعه شاد است امشب

کار همه بر وفق مراد است امشب

درهاى بهشت آرزو باز شده است

چون شام ولادت جواد است امشب

 

تولد امام جواد مبارک باد

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

شهادت امام علی النقی ع تسلیت باد

امشب که زمین و آسمان می گرید
از بهر غریب سامرا می گرید
جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحب الزمان می گرید
شهادت مظلومانه دهمین اختر آسمان امامت و ولایت
مشعل فروزان هدایت ،‌یا رو راهنمای امت ، کتاب
علم و زهد و حکمت ، ابن الجواد ، حضرت امام علی نقی ،
امام هادی سلام الله علیه بر شیعیان تسلیت باد.

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

پایان سال

🔴آخرین جزییات بازار اقلام اساسی در ایام پایانی سال/ آیا قیمت گوشت، مرغ و آجیل کاهش می‌‌یابد؟

💠آخرین بررسی‌ها از سطح بازار عمده فروشی‌های مولوی نشان می‌دهد که قیمت هر کیلو برنج ایرانی ۱۳ تا ۲۰ هزار، برنج پاکستانی ۸ تا ۱۱ هزار، برنج هندی ۸ تا ۸ هزار و ۵۰۰، شکر ۳ هزار و ۸۰۰ تا ۴ هزار و ۵۰۰، قند ۵ هزار تا ۶ هزار و ۵۰۰، لیموعمانی ۶۰ هزار، نخود ۱۰ تا ۱۲ هزار، لوبیا قرمز ۱۳ تا ۱۵ هزار، لوبیا چیتی ۱۲ تا ۱۵ هزار، عدس ۸ تا ۱۰ هزار، لپه ۱۰ تا ۱۳ هزار، رب گوجه ۱۵ تا ۱۸ هزار، تخمه کدو گوشتی ۴۸ تا ۶۰ هزار، بادام زمینی ۲۵ تا ۴۵ هزار، نخودچی ۱۸ تا ۲۵ هزار، مغز گردو ۱۴۰ تا ۱۶۰ هزار، تخمه ژاپنی ۴۰ تا ۵۰ هزار، تخمه آفتابگردان ۳۰ تا ۳۵ هزار، پسته اکبری ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار، پسته فندقی ۱۳۰ تا ۱۷۰ هزار، بادام هندی ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار، آجیل چهار مغز ۱۰۰ تا ۱۷۰ هزار تومان است.

💠بررسی‌ها از بازار محصولات پروتئینی بیانگر آن است که هر کیلو مرغ با نرخ ۱۴ تا ۱۶ هزار و ۵۰۰، فیله مرغ ۲۸ هزار، جوجه کباب با استخوان ۳۰ هزار، جوجه کباب بدون استخوان با زعفران ۳۵ هزار، شقه گوسفندی ۹۰ تا ۹۵ هزار، راسته گوسفندی ۱۲۰ هزار، سردست گوسفندی ۱۱۰ هزار، شقه گوساله ۸۵ هزار، راسته گوساله ۱۱۰ هزار، سردست گوساله ۱۰۰ هزار، قزل آلا ۳۸ هزار، تیلاپیا ۳۵ هزار، سالمون نروژ ۱۳۰ هزار، سفید ۶۶ هزار، شیر جنوب ۷۰ هزار، سنگسر طلایی ۴۵ هزار و سنگسر شهری ۴۰ هزارتومان است که نسبت به ماه‌های اخیر رشد چند برابری داشته است.فقط در پایان سنگ قبر قیمت ان اعلام نشد

  • محمد اسماعیل زاده