در ازدواج غمت آیه ی طلاق تو ام
ببین ستاره ی من که در اتاق تو ام و گیج بوسه ی داغت در احتراق تو ام برنده عشق تو شد در مصاف با عقلم به روی تخته ی نردی که جفت و طاق تو ام در آبه گرمی آغوش خواهش مستم که در برودت بی همرهی اجاق تو ام در این کویر غریب تفاهم انسان منم که مثل توام یا به انطباق تو ام اگر که ساکتم و گیج در خودم هستم هنوز مات و کمی گس از اتفاق تو ام تمام حجم اتاق از خجالتم پر شد مثال قطره اشکی که در محاق تو ام من آمدم که تو را از غمت رها سازم در ازدواج غمت آیه ی طلاق تو