<

فرهنگی

فرهنگ مردم
div class="title">

فرهنگی

فرهنگ مردم

فرهنگی

فرهنگ مردم

فرهنگی

فرهنگی از زنان ومردان دیار زاوه وبی کاری انها .........................

  • ۰
  • ۰

حلول ماه رمضان

  حلول ماه رمضان ماه رحمت و غفران الهی مبارک باد

  ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است ، واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است . می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان » از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌های قدر در آن قرار دارد . فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است . بهترین فرصت برای به دست آوردن کمال و معنویت ؛ ماهی که می توان در آن به تقرب رسید و حقایق را آنگونه که هست نظاره کرد.در این ماه شریف ؛ روحانیت خاصی بر جسم و روح انسان حاکم است و آدم خاکی به واسطه تاثیر این حالات احساسی آسمانی دارد . رمضان ؛ ماه رحمت و غفران الهی است که دریای بیکران لطف و عنایت حضرت دوست در آن جوشش و تلاطم دیگری دارد .

  رمضان فرصتی استثنایی است که لحظه لحظه آن را باید قدر دانست .برای بهره مند شدن از فیوضات ماه میهمانی خدا باید یک برنامه عبادی روزانه برای خود ترسیم نماییم.در روایات اهل البیت علیهم السلام این برنامه روزانه عبادی برای ما ترسیم شده است .

  ماه مبارک رمضان را باید گرامی داشت و قدر فرصت ایجاد شده برای ارتباط هر چه بیشتر با رب العالمین را دانست.اگر به فکر نباشیم این اوقات شریف را از کف خواهیم داد.برای استفاده هر چه بیشتر از الطاف ویژه الهی در این ماه شایسته است که از روز اول این ماه شریف یک برنامه دقیق و حساب شده برای خود بریزیم .

    پیامبر اعظم و فرزندان پاک و مطهرش دستورات و سفارش هایی برای بهره وری هر چه بیشتر از این ماه دارند که می توان آن را در چهار بخش بیان نمود :

  1 ـ دعا :

  سید بن طاووس از امام صادق و امام کاظم علیهم السلام روایت کرده است که فرمود: از اول ماه تا آخر ماه مبارک، بعد از هر فریضه این دعا را بخوان :

  اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی عامی هذا وَ فی کُلِّ عامٍ ...

  و همچنین بعد از هر فریضه این دعا را بخوان :

  یا عَلِیُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ ...

  شیخ کفعمی در مصباح و بلد الامین از حضرت رسول صلی الله علیه وآله نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد :

  اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، ....

  همچنین مرحوم شیخ کلینی در کتاب کافی از ابوبصیر روایت کرده که امام صادق علیه السلام در ماه رمضان این دعا(اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ) را می خواندند .

    2 ـ تلاوت قرآن کریم

  بهترین اعمال در شبها و روزهای ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است، در حدیث آمده هر چیزی را بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههای دیگر هر ماهی یک بار ختم قرآن سنت است و اقل آن هر شش روز است ولی در رمضان، هر سه روز یک ختم قرآن سنت است و اگر بتواند روزی یک قرآن ختم کند، خوب است .

    3 ـ ذکر و استغفار

  دعا و ذکر صلوات و استغفار از گناهان، در این ماه بسیار تأکید شده. و نیز گفتن کلمه لا اِلهَ إِلّا اللّه .

  در روایتی می خوانیم: وقتی ماه مبارک رمضان داخل می شد امام زین العابدین علیه السلام جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر، سخن نمی گفت .

    4 ـ نماز

  1) مستحب است در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود به این نحو که در هر رکعت بعد از حمد سوره توحید را سه مرتبه بخواند و پس از سلام نماز بگوید :

  سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لا یَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یَلْهُو. سپس هفت مرتبه تسبیحات اربعه و بعد بگوید: سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ، یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ . در پایان نیز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او .

  روایت شده کسی که این دو رکعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زیادی را از او بیامرزد .

    2) در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان، سوره فتح را در نماز مستحب بخواند، در آن سال از بلاها محفوظ می ماند .

    3) بجا آوردن هزار رکعت نماز در طول شبهای ماه رمضان .

    درباره کیفیت بجا آوردن آن روایات مختلف است ولی آنچه در روایت «علی بن مهران » از امام جواد علیه السلام نقل شده و گروه کثیری از بزرگان آن را پذیرفته اند چنین است :

  در دهه اول و دوم ماه مبارک رمضان، در هر شبی بیست رکعت نماز خوانده شود (هر دو رکعت به یک سلام) به این نحو که هر شب، هشت رکعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده رکعت آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبی سی رکعت خوانده شود، هشت رکعت بعد از مغرب و بیست و دو رکعت، بعد از نماز عشا، که در مجموع هفتصد رکعت می شود و باقیمانده آن که سیصد رکعت است در شبهای قدر خوانده شود، یعنی در شب نوزدهم صد رکعت ( به اضافه بیست رکعتی که قبلاً می خواند) و در شب بیست و یکم صد رکعت (به اضافه سی رکعت) و در شب بیست و دوم نیز صد رکعت (به علاوه سی رکعت) که مجموعاً هزار رکعت می شود .

    4) به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هر چند در صورت عدم توانایی، به تعدادی خرما یا جرعه ای آب باشد، افطار دادن از مستحبات بسیار مۆکد است که سزاوار است مۆمنان آن را فراموش نکنند .

    از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مۆمن روزه داری را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مۆمنی را دارد و سبب آمرزش گناهان او می شود .

  وقتی که اصحاب پرسیدند، توانِ چنین کاری نداریم، فرمود: آن کس که توان ندارد، مقداری شیر یا قدری آب و یا تعدادی خرما هم بدهد، خداوند به او چنین پاداشی را عطا می کند .


  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

سرقت

رر

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

روز معلم

روز معلم 

جملات زیبا برای روز معلم - برای روز معلم - روز معلم - تبریک برای روز معلم
ستاره | سرویس سرگرمی - روز معلم بر همه معلمان ایران زمین مبارک باد.

جدیدترین جملات برای روز معلم

ای خدای عشق، ای ام الکتاب / ای معلم ، ای سراسر آفتاب / در کتاب دل نویسم با مداد / ای معلم روز تو تبریک باد.


عارفان علم عاشق می‌شوند

بهترین مردم معلم می‌شوند

عشق با دانش متمم می‌شود

هرکه عاشق شد معلم می‌شود

روز معلم مبارک


یاد و خاطره شهید استاد مطهری گرامی و روز معلم مبارک باد.


معلم گرامی از تو تشکر می‌کنم برای هدایت ما 

و از اینکه بهترین راه را برای ساختن امروزمان نشان دادی 

تویی که ما را از "هیچ” به "همه چیز” رساندی 

شاگرد کوچک شما


بهتر از هزار روز سخت کوشی و مطالعه 

یک روز بودن با یک معلم بزرگ است 

معلم، روزت مبارک


تا خدا بوده و هست، معلم بوده و هست و هر روز، روز معلم هست 

معلمی هنر است، عشقی است  . . . 

آسمانی روزت مبارک


معلم عزیز 

از شما ممنونم 

چون از ما چیزی ساختید که امروز هستیم 

شاگرد و دست بوس شما


هدف یک معلم رسم تصویری از آینده برای دانش آموز نیست 

بلکه راهی را نشان خواهد داد 

که دانش آموز توانایی رسم تصویر آینده خود را داشته باشد 

روز معلم مبارک 


ممتاز و نمونه شدن برای یکسال است 

و ماندگار شدن برای یک عمر 

سلام بر معلمی که هر سال نمونه است و یک عمر ماندگار 

معلم عزیزم روزت مبارک، که جهانی از نورت مبارک گشته است  . . . 


هنر آموزش، هنر بیداری کنجکاوی طبیعی 

از ذهن جوان به منظور جلب رضایت پس از آن است 

تقدیم به هنرمند ترین معلم 


معلم متوسط ​​می‌گوید. معلم خوب توضیح می‌دهد 

معلم برتر نشان می دهد. معلم بزرگ الهام می‌بخشد 

روز معلم گرامی 


یک پدر بخشنده آب و گل است / یک پدر روشنگر جان و دل است 

لیک اگر پرسی کدامین برترین / آنکه دین آموزد و علم یقین 


اگر داری تو عقل و دانش وهوش / معلم هر چه می گوید بکن گوش ! 

معلم چون پدر والا مقام است معلم مستحق احترام است 

معلم را مرنجان هرگز از خویش / مزن با حرف بی جا بر دلش نیش ! 


معلم عزیزم دوستت دارم! 

به او بگویید دوستش دارم به او که قلبش به وسعت دریایست 

که قایق کوچک دا من در آن غرق شده. 

به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد. 

وچشم هایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد.


در سپیده دم ازل ان زمان که سازندگی کائنات اغاز می گردید 

و کتاب تکوین گشوده میشد نخستین کلمه ایی که با قلم تقدیر 

بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه ی زیبای استاد بود 

و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت 

همیشه و در همه چیز استاد من هستید 

روزتان مبارک


معلم خوبم روزنه های روشنی که توی ذهنم باز کردی 

هنوز دنبال نور میگردد…روزت مبارک.


مهر ایزدی بر فراز دستانم بدرقه ی استادی که راه و رسم 

درست زیستن را به من آموخت. امروز بهانه ایست 

تا بوسه ای نثار دستانت شود و تبریکم را تقدیمت کند . 

هفته ی مقدس معلم مبارک.


نقش معلم در دلهاست و دیگری جای او را نمی گیرد، 

آن که دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمی میرد. 

عزیزم روز ۱۲ اردیبهشت روز معلم مبارک.


معلم معلم 

شمع شدی شعله شدی سوختی 

تا هنرت را به من آموختی 

معلم عزیزم روزت مبارک "


معلم عزیزم دوستت دارم! 

به او بگویید دوستش دارم به او که قلبش به وسعت دریایست 

که قایق کوچک دا من در آن غرق شده. 

به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد. 

وچشم هایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد.


معلم خوبم روزنه‌های روشنی که توی ذهنم باز کردی

هنوز دنبال نور می‌گردد… روزت مبارک. 


چه کسی هر دو لبم را به الف باز نمود

چه کسی جامه تقوا به تنم ساز نمود

ای معـلم کـه تـو را دانـش بسیـار بـوَد

جان شاگرد بـه فدایت که سزاوار بوَد  . . .


آموزش حرفه ای است که همه حرفه های دیگر را می آموزد و مسئولیت ان بر عهده معلم است .

روزت مبارک . . .


معلمین عزیزم، با سلامی گرم و آرزوی توفیق الهی ، نمی دانم با چه زبانی از زحمات 

بیدریغ و تلاشهای شبانه روزی شما عزیزان تشکر و قدردانی کنم . فقط می توانم شما را

دعا کنم و از خداوند متعال طلب سلامتی و شادابی و طول عمر با عزت و عظمت برای شما

و خانواده محترمتان داشته باشم و برای آنهایی که از دنیا رفته اند طلب رحمت و مغفرت

نمایم . معلمی شغل نیست بلکه عشق است.

" روز معلم بر همه شما عزیزان مبارک باد ".


دیروز می‌گفتم :

مشق‌هایم را خط بزن … مرا مزن

روی تخته خط بکش … گوشم را مکش

مهر را در دلم جاری بکن … جریمه مکن

هر چه تکلیف می‌خواهی بگیر … امتحان سخت مگیر

اما اکنون ..

مرا بزن … گوشم را بکش .. جریمه بکن .. امتحان سخت بگیر

مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان.


معلمین عزیزم، با سلامی گرم و آرزوی توفیق الهی ، نمی دانم با چه زبانی از زحمات بی دریغ و تلاشهای شبانه روزی شما عزیزان تشکر و قدردانی کنم. فقط می توانم شما را دعا کنم و از خداوند متعال طلب سلامتی و شادابی و طول عمر با عزت و عظمت برای شما و خانواده محترمتان داشته باشم و برای آنهایی که از دنیا رفته اند طلب رحمت و مغفرت نمایم .

معلمی شغل نیست بلکه عشق است.

\” روز معلم بر همه شما عزیزان مبارک باد \”.


ای معلم تو را سپاس: ای آغاز بی پایان، ای وجود بی کران، تو را سپاس. ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تورا سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی سپاست می گویم، تو را به اندازه تمام مهربانی هایت سپاس می گویم . ای نجات بخش آدمیان از ظلمت جهل و نادانی،ای لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تو را سپاس می گویم. این تویی که با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود می پرورانی و شهد شیرین دانش را به کام تشنگان می ریزی. پس تو را ای معلم به وسعت نامت سپاس می گویم. همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد.


می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن اول از استاد، یاد آموختیم پس، سویدای سواد آموختیم از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم یقین استاد حسین شهریار.


مخصوص دبیر شیمی !

مهر شما، گرافیت وجود مرا الماس کرد. من از با شما بودنم چیزی فراتر از استوکیومتری

زندگی و مولاریته شادیها آموختم. امیدوارم کلویید زندگی تان شفاف و معادلات زندگیتان

موازنه شده و محلول زندگیتان از عشق و محبت فراسیر شده باشد. با بیشترین درصد

خلوص دوستتان دارم و با بالاترین غلظت مولال، روزتان مبارک !


تا خدا بوده و هست، معلم بوده و هست و هر روز ، روز معلم هست. معلمی هنر است، عشقی است آسمانی . . .

ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموحتم 

استاد عزیزم روزت مبارک . . .


معلم باغبان باغ عشق است معلم قافله سالار عشق است

همه کار معلم کار عشق است

بسیار دوست می‌دارد من هم چون خدایم تو را دارم

با سپاس بی حد … روزت مبارک

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

فرشتگان حرم زاوه


  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

نیم شعبان


فرشتگان حرم fereshtegan.haram@gmail.com

۱۰:۴۷ ‎(۹ ساعت پیش)‎

به من
کشتی برده فروشان، ز ره دور عیان است که برعرشه ی آن بانوی مُلک دو جهان است، بگو فخر زنان است، بگو مادر مولای زمان است، بود منتظر مقدم او بُشر سلیمان که به عنوان کنیزش بخرد، تا ببرد بر ولی قادر منّان، حسن عسکری آن یازدهم اختر تابان ولایت، به کف بُشر یکی نامه از آن شمس هدایت ،که ز اسرار خدا داشت حکایت، نگه دخت یشوعا چو بر آن نامه بیفتاد، قرار از کف خود داد و ببوسید و روی چشم نهاد و گـُل لبخند به لب گفت که: این نامه ی یاراست، خطش را خبر از وصل نگاراست، سپس گفت که ای بُشر مپندار کنیزم که زده فاطمه گل بوسه به پیشانی و خوانده است عزیزم، شرفم بس که عروس علی و فاطمه ام، داده خداوند به من این شرف و قدر و بها را.
من از نسل یشوعا که همان دختر شاهنشه رومم، چه بسا ماه وشانی که ز عزت همه بودند کنیزم، چه بسا سرو قدانی که به محفل همه بودند غلامم، دو پسر عم که مرا شیفته بودند و ز من خواستگاری بنمودند، کشیشان همه انجیل گشودند، یکی را به سر تخت نشاندند، گـُل و لاله فشاندند که دامادِ نگون بخت به کام اجل خویش نگون شد، ز سر تخت، شب آمد، به سر دست و قضا چشم مرا بست که در عالم رویا نگه اُفتاد مرا بر رخ زیبا پسری، نخل شرف را ثمری، صُنع خدا را اثری، دیده به ماه رخ زیباش گشودم، ز کفم رفت همه بود و نبودم، که ندا داد رسول مدنی احمد خاتم که: اَلا عیـــــــــــسی مریم، چه شود دخت یشوعای تو را بر پسرم عقد ببندم، لب جان بخش گشودند، یکی خطبه سرودند و مرا عقد نمودند بر آن شمس ولایت، که عیان دیدم از آن طلعت نورانی او روی خدا را.
چه مبارک شبی بود و چه فرخنده شبی بود، ولی حیف که بیدارشدم، سخت گرفتارشدم، شب همه شب در تب و در تاب شدم، شمع صفت آب شدم، تا که شبی فاطمه آمد ز ره لطف به خوابم، نگهی کرد به چشمان پر آبم، به ادب بوسه به دستش زدم و روی قدم هاش فتادم، ز فراق رخ جانان به شکایت دو لب خویش گشودم که: به دادم برس ای عصمت دادار ودودم، غم دوری یگانه پسرت کشت مرا، فاطمه فرمود: چگونه پسرم پیش تو آید، به تو این بخت نشاید، مگر آیین نصاری بگذاری و به اسلام روی بیاری سر تسلیم و رضا را. 
من در آن عالم رویا لب جان بخش گشودم، به خدا و به رسول به علی بود درودم، چو شهادت به لب آوردم و اقرار نمودم، گـُل لبخند به گلزار رخ فاطمه دیدم، که گشود از کرم آغوش و مرا در بغل خویش گرفت و به رُخم بوسه زد وگفت: از امشب تو عروس منی ای پاکیزه سرشتم، گل باغ بهشتم، به تو تبریک که هرشب پسرم پیش تو آید، من از امشب همه شب لاله ز باغ رخ او چیدم و در خواب ورا دیدم، تا داد مرا وعده ی دیدار، که در سلک کنیزان ببرم روی به بیت الحرم یار، خوشا حال تو ای بُشـر، که مأمور شدی از طرف حجت دادار، بر این کار، منم همسر آن نور دل احمد مختار، کز آن سید ابرار، بیارم به جهان منتقم خون شهدا را.
چارده شب چو گذشت از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود، بگو نخل ولا را ثمری بود، بگو بحر کرامت گوهری داشت، بگوشمس ولایت قمری داشت، بگو نرگس زهرا پسری داشت، بگو مصلح کلِ بشری داشت، جهان دادگری داشت، خبر زآمدن حجت ثانی عشری داشت که شد دیده ی نرگس، دل شب باز ز رویا به دو صد ناز، وضو ساخت و اِستاد سحرگه به نمازشب و آیات خدایش به لب افتاد، به تاب و تب و از درد گـُل انداخت عذارش، ز کف افتاد قرارش، صلوات مـَلک از اوج فـَلک گشت نثارش، به رُخش جلوه ی بدر و به لبش سوره ی قدر و نفسش کرد معطـر همه امواج فضا را.
ناگهان دید حکیمه که شده حجره پر از شوق و شعف وشور، روان گشت حضور قمر برج ولایت، حسن عسکری آن مـهر فروزان هدایت، به ادب گفت که: ای جان دو عالم به فدایت، شده در پرتو انوار نهان نرجس پاکیزه لقایت، گل لبخند حسن باز شد و گفت که: ای عمه پاکیزه سرشتم، گـُل خوشبوی بهشتم، به ادب رو به سوی حجره ی نرگس، گل زهرا ثمرم، همسر نیکو سِیَرم، سرزده قرص قمرم، یافت ولادت پسرم، آمده نور بصرم، رفت حکیمه به سوی حجره نرجس، نگه افکند به خورشید رخ حجت سرمد، گـُل نورسته ی احمد، مه اثنی عشر آل محمد، لب جان بخش گشوده، سخن از وحی سروده، به لبش نام خداوند و رسول و علی و حضرت زهرا و حسین و حسن و باز علی باز محمد پس از آن جعفر و موسی و رضا گفت، محمد و علی گفت، سپس نام ز خود بُرد، ندا داد به هرنسل و زمان اهل ولا را.
ندا داد منم مهدی موعود، منم حجت معبود، منم مصلح عالم، منم منجی عالم، منم وارث پیغمبر خاتم، منم حجت سرمد، منم عبد مؤید، منم حیدر و احمد، منم نجل محمد، منم آن منتقم خون خدا، طالب خون شهدا، زاده مصباح هدی، صاحب عمامه ی پیغمبر و تیغ علی و چادر زهرا، جگر پاک حسن، جامه ی خونین حسین، دست ابالفضل علمدار، منم وارث پیشانی بشکسته ی زینب، شود آن روز که از پرده ی غیبت به در آیم به سوی کعبه بیایم، برسد بر همه خلق ندایم که :من ای منتظران، مهدی موعود شمایم، پس از آن ره به سوی شهر مدینه بگشایم، حرم فاطمه را بر همه عالم بنمایم، کنم آغاز از آن جا سفر کرب و بلا را.
گل احمد، گل زهرا، گل نرگس، گل امیدحسن، یوسف زهرا، ولی الله معظم، دُر دریای کرامت، ز خداوند و رسولان و امامان و همه منتظران باد سلامت، همه مشتاق پیامت، همگان منتظر صبح قیامت، تو شه ارض و سمایی، تو فقط منتقم خون خدایی، تو امید دل مایی، حجرالاسود و هجـر و حرم و زمزم و مسعی و صفا، مروه همه چشم به راهت، همه مشتاق نگاهت، چه شود تا که ببندی به حرم قامت و نغمه ی قد و قامتت آید، عیسی مریم که به تو روی نیاز آرد و پشت سر تو باز نماز آرد و فریاد «انا المهدی ات» از خلق بـَرد هوش، جهان جمله شود گوش، اَلا کوه فِراقت به سر دوش، شود تا که کنم شهد وصال از دو لبت نوش؟ دعا کن که دعاها به اجابت برسد بهر ظهورت، تو بیایی، تو بیایی، گره از کار فروبسته ی عالم بگشایی، تو بیایی، تو بیایی، که دل از عالم و آدم برُبایی، تو بیایی که کنی زنده ز نو دین رسول دو سرا را.
به خدا ای پسر فاطمه تنها نه حرم منتظر توست، عرب تا به عجم منتظر توست، به خون پسر فاطمه سوگند که بر گنبد زرین حسین ابن علی سید الاحرار، عَلـَم منتظر توست، نه اسلام که ابناء بشر منتظر توست، زمان منتظر توست، جهان منتظر توست، نبی منتظر توست، علی منتظر توست، بیا فاطمه بیش از همگان منتظر توست، حسین و حسن و هفتاد دو تن منتظر توست، خدا را خدا را، که آن گنبد ویران شده و قبر پدر منتظر توست، بیا ای شرف شمس رسالت، به خداوند قسم دیر شده صبح وصالت، همه چشم اند که آیی و ببینند به مرآت رُخَت آیینه ی پنج تن آل عبا را.
  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

سردار سلامی

 سردار سلامی: نیروهای سپاه برای امداد رسانی آتش به اختیار هستند/ کمک ۷ استان به سپاه گلستان

جانشین فرمانده کل سپاه جمع فرماندهان نظامی و انتظامی در مناطق سیل‌زده:
🔹همه فرماندهان سپاه در زمان این‌گونه حوادث آتش به اختیار هستند و در زمینه ۷ استان معین به سپاه نینوای استان گلستان کمک می‌کنند.
🔹من در این حادثه با همه فرماندهان سپاه استان‌ها در ارتباط بودم و خوشبختانه همه پای کار هستند.
🔹از دو شب پیش دستورات لازم را برای اعزام نیرو و امکانات به مناطق سیل‌زده ابلاغ کردیم که همه امکانات را برای کمک به این منطقه بسیج کنند

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله رئیسی



🔴 دستور آیت‌الله رئیسی برای بسیج امکانات آستان قدس در خدمت‌رسانی به مناطق سیل‌زده

♦️مدیرعامل بنیاد کرامت رضوی گفت: با توجه به وقوع سیل در برخی شهرها و روستاها و خسارت به هموطنان، تولیت آستان قدس رضوی دستور دادند تمام امکانات آستان قدس رضوی برای ارائه خدمات بیشتر در کنار نهادهای مسئول بسیج شوند.





  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

سیزدهم فروردین

سیزدهم فروردین ماه هر سال، روز پایان جشن های نوروزی است. در این روز، مردم بنا بر سنتی فرهنگی، از خانه ها بیرون می آیند و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرین روز عید را در طبیعت، ودر کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمه ها و جویبارها بگذرانند. این روز زیبا را، «روز طبیعت» نام گذاری کرده اند؛ روزی که باید در کنار بهره مندی از طبیعت زیبا و آب و هوای نیکو، بکوشیم آن را به زباله دانی همگانی تبدیل نسازیم و به همه نشان دهیم که «روز طبیعت» فقط یک شعار نیست؛ بلکه نشانه شعور بالای مردمی است که می خواهند سال های سال از این طبیعت زیبا بهره مند گردند.

بهانه ای برای با هم بودن

در این عصر جدید که همه جا را آلودگی های مختلف پر کرده، و ماشین و دود و سر و صدا همه جا هست، مردمان به دنبال لحظه ای برای آرامش و بهانه ای برای دیدن همدیگر و با هم بودن هستند. شاید سیزدهم نوروز، تنها یک بهانه است؛ بهانه ای برای آشتی با طبیعت و به یاد زلالی آب، استواری کوه، و چشم نوازی درخت افتادن. از صبح زود، هر چند خانواده را می بینی که به خارج شهر می روند. در آن جا، خانواده ها با شور و نشاط و دسته دسته، در کنار آب و سبزه یا زیر درختان بساط خود را می گسترانند. بچه ها بازی می کنند، مادران مشغول پخت و پز می شوند و پدرها هم از همه جا صحبت می کنند و در یک کلام، همگی روز خوشی را پشت سر می گذارند.

فرهنگ سازی

فرهنگ احترام به طبیعت را باید از کودکی آموخت و در بزرگسالی به کوچک ترها آموزش داد. «روز طبیعت»، فرصت بسیار مناسبی است تا این درس بزرگ را به فرزندان دلبندمان بیاموزیم. آن ها باید بدانند که طبیعت زیبای سرزمینمان ایران، خانه بزرگ تر همه ما به شمار می آید و ضرر آسیب رساندن به درختان و سبزه زارها، ابتدا به خودمان برمی گردد. اگر کودکان یاد بگیرند که درختان، ریه های تنفسی زمین هستند و بدون آن ها، حیات روی زمین رو به نابودی می رود، هیچ گاه به از بین رفتن طبیعت شگفت انگیز کشورمان راضی نخواهند شد. کودکان امروز، پدران و مادران فردای این سرزمین اند و با این فرهنگ سازی درست، می توان عشق به طبیعت را در دل آن ها کاشت.

رستاخیز طبیعت

باید طبیعت را گرامی داشت؛ زیرا بهترین هدیه از طرف خداوندگار عالم، به بندگان است و هیچ کس نمی تواند آن ها را شماره کند و شکرش را به جا آورد؛ چنانکه سعدی می فرماید:

از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید

بهار، رستاخیز طبیعت، زندگی ساز، دشمن مرگ و وسیله ای برای برانگیختن و بسیج مردم از نواست. در زیبایی های طبیعت، می توان عشق و زندگی را جستجو کرد. دوباره زیستن را با بهارش، دوباره سرودن را با قناری هایش و دوباره به منزل رسیدن را با آبشارهایش آغاز نمود. می توان از بلبل و گل، عشق و دلدادگی آموخت؛ با شبنم سحرگاهان، اشک ناامیدی را فراموش کرد؛ از شکوفه هایش لبخند آموخت؛ با امواج دریا، راز دل گفت؛ و زیبایی واقعی را با عکس مهتاب، در آب دید. ما همه به طبیعت زیبا، دست نخورده، شگفت و بی پایان ایران عزیزمان بدهکاریم.

طبیعت در کلام معصومان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع ننموده و زراعت و کشاورزی را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی دانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید».

حضرت علی علیه السلام فرمود: «نگاه کردن به سبزه، موجب شادابی است».

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «زندگی با سه چیز خوش است: هوای پاک، آب فراوان و گوارا، و زمین نرم و آماده کشاورزی».

حضرت امام کاظم علیه السلام فرمود: «سه چیز به دیده روشنی می بخشد: نگاه به سبزه، نگاه به آب روان، و نگاه به صورت زیبا».

طبیعت در کلام مقام معظم رهبری

اهمیت درخت و گیاه

مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، با اشاره به این که هر سال درختکاری می کنند و به کاشت درخت می پردازند، درباره اهمیت درخت، این سبزینه حیات می فرمایند: «درخت، مظهر حیات در طبیعتی است که ما آن را با نگاه عامیانه، بی جان می پنداریم». ایشان سپس ادامه می دهند: «درخت و گیاه، تا کنون تنها راهروهایی هستند که انسان از طریق آن ها، توانسته به منابع عظیم و متنوع غذایی در زیر خاک دسترسی پیدا کند. ... اگر گیاه نباشد، انسان نیست. اگر گیاه نباشد، حیوان نیست. با توجه به چرخه پیچیده طبیعت و تأثیر متقابل آب و هوا و خاک و درخت بر روی یکدیگر، اگر گیاه نباشد، هوا هم نیست. گیاه، یک پایه اساسی وجود است».

امانت الاهی

همه نعمت های خداوندگاری، در دست ما انسان ها امانت است و باید آن را برای نسل های بعد حفظ کنیم و سالم به آن ها بسپاریم. یکی از این نعمت ها، طبیعت شگفت این سرزمین و منابع طبیعی فراوان آن است که باید امانتداران خوبی برای آن باشیم. مقام معظم رهبری، با اشاره به این امانتداری خطیر می فرماید: «باید همه چیز را که خدای متعال در این کشور به ودیعه گذاشته است، احیا کنیم و در اختیار نسل کنونی و نسل آینده قرار بدهیم. منابع طبیعی... [و] طبیعت نیکویی که در اختیار ماست، میراث عظیمی که گذشتگانمان در اختیار ما گذاشته اند و خیلی چیزهای دیگری که در اختیارماست، باید آن ها را احیا کنیم و در واقع، نِعَم الاهی را استخراج نماییم».

حفظ منابع طبیعی

همه ما می دانیم که منابع طبیعی، محدود است و امکان تمام شدن آن وجود دارد. پس بر ماست که با برنامه ریزی حساب شده، جلو هدر رفتن و نابودی این منابع کمیاب الاهی را بگیریم و نگذاریم آن ها، به این راحتی از کف بروند. مقام معظم رهبری، درباره همین مسأله می فرماید: «ما باید بتوانیم با برنامه ریزی های دقیق، با مدیریت قوی و با اصرار و جدیت در کار، خودمان را از تضییع خسارت بار منابع حیاتی و طبیعی، مانند درخت و آب و خاک نجات بدهیم». ایشان سپس در ادامه می فرمایند: «امیدوارم که ان شاء اللّه همه ـ هم دولت، هم آحاد مردم و هم مسئولان بخش های متفاوت، به مسأله مهم حفظ منابع طبیعی، گیاه، درخت، کشاورزی، استفاده بهینه از آب، خاک و امکانات گوناگون دیگر، به طور جدی بپردازند».

خرافه؛ ممنوع

دین مبین اسلام، با خرافه و اعتقاد به نحسی روز سیزده نوروز مخالف است؛ وگرنه، رفتن به دل طبیعت، جلابخش روح است و جان را مصفا می کند. مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، در کلامی ارزشمند، با اشاره به این مسأله می فرمایند: «ما ایرانی ها، عید نوروز را دوست می داریم و آن را جشن می گیریم، اما جشن ما، یک جشن سالم است...؛ البته بعضی از مراسم هست که قابل اصلاح نیست. مثلاً اسلام درباره مراسم خرافی از روی آتش پریدن، حرفی ندارد و (آن را) تأیید نمی کند؛ اما هیچ اشکالی نمی بیند که مردم، فرض بفرمایید در مناسبتی از مناسبت های عید، به فضای باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا دیداری تازه کنند، و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند؛ (این ها) مانعی ندارد».

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

روز طبیت

سیزدهم فروردین ماه هر سال، روز پایان جشن های نوروزی است. در این روز، مردم بنا بر سنتی فرهنگی، از خانه ها بیرون می آیند و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرین روز عید را در طبیعت، ودر کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمه ها و جویبارها بگذرانند. این روز زیبا را، «روز طبیعت» نام گذاری کرده اند؛ روزی که باید در کنار بهره مندی از طبیعت زیبا و آب و هوای نیکو، بکوشیم آن را به زباله دانی همگانی تبدیل نسازیم و به همه نشان دهیم که «روز طبیعت» فقط یک شعار نیست؛ بلکه نشانه شعور بالای مردمی است که می خواهند سال های سال از این طبیعت زیبا بهره مند گردند.

بهانه ای برای با هم بودن

در این عصر جدید که همه جا را آلودگی های مختلف پر کرده، و ماشین و دود و سر و صدا همه جا هست، مردمان به دنبال لحظه ای برای آرامش و بهانه ای برای دیدن همدیگر و با هم بودن هستند. شاید سیزدهم نوروز، تنها یک بهانه است؛ بهانه ای برای آشتی با طبیعت و به یاد زلالی آب، استواری کوه، و چشم نوازی درخت افتادن. از صبح زود، هر چند خانواده را می بینی که به خارج شهر می روند. در آن جا، خانواده ها با شور و نشاط و دسته دسته، در کنار آب و سبزه یا زیر درختان بساط خود را می گسترانند. بچه ها بازی می کنند، مادران مشغول پخت و پز می شوند و پدرها هم از همه جا صحبت می کنند و در یک کلام، همگی روز خوشی را پشت سر می گذارند.

فرهنگ سازی

فرهنگ احترام به طبیعت را باید از کودکی آموخت و در بزرگسالی به کوچک ترها آموزش داد. «روز طبیعت»، فرصت بسیار مناسبی است تا این درس بزرگ را به فرزندان دلبندمان بیاموزیم. آن ها باید بدانند که طبیعت زیبای سرزمینمان ایران، خانه بزرگ تر همه ما به شمار می آید و ضرر آسیب رساندن به درختان و سبزه زارها، ابتدا به خودمان برمی گردد. اگر کودکان یاد بگیرند که درختان، ریه های تنفسی زمین هستند و بدون آن ها، حیات روی زمین رو به نابودی می رود، هیچ گاه به از بین رفتن طبیعت شگفت انگیز کشورمان راضی نخواهند شد. کودکان امروز، پدران و مادران فردای این سرزمین اند و با این فرهنگ سازی درست، می توان عشق به طبیعت را در دل آن ها کاشت.

رستاخیز طبیعت

باید طبیعت را گرامی داشت؛ زیرا بهترین هدیه از طرف خداوندگار عالم، به بندگان است و هیچ کس نمی تواند آن ها را شماره کند و شکرش را به جا آورد؛ چنانکه سعدی می فرماید:

از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید

بهار، رستاخیز طبیعت، زندگی ساز، دشمن مرگ و وسیله ای برای برانگیختن و بسیج مردم از نواست. در زیبایی های طبیعت، می توان عشق و زندگی را جستجو کرد. دوباره زیستن را با بهارش، دوباره سرودن را با قناری هایش و دوباره به منزل رسیدن را با آبشارهایش آغاز نمود. می توان از بلبل و گل، عشق و دلدادگی آموخت؛ با شبنم سحرگاهان، اشک ناامیدی را فراموش کرد؛ از شکوفه هایش لبخند آموخت؛ با امواج دریا، راز دل گفت؛ و زیبایی واقعی را با عکس مهتاب، در آب دید. ما همه به طبیعت زیبا، دست نخورده، شگفت و بی پایان ایران عزیزمان بدهکاریم.

طبیعت در کلام معصومان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع ننموده و زراعت و کشاورزی را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی دانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید».

حضرت علی علیه السلام فرمود: «نگاه کردن به سبزه، موجب شادابی است».

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «زندگی با سه چیز خوش است: هوای پاک، آب فراوان و گوارا، و زمین نرم و آماده کشاورزی».

حضرت امام کاظم علیه السلام فرمود: «سه چیز به دیده روشنی می بخشد: نگاه به سبزه، نگاه به آب روان، و نگاه به صورت زیبا».

طبیعت در کلام مقام معظم رهبری

اهمیت درخت و گیاه

مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، با اشاره به این که هر سال درختکاری می کنند و به کاشت درخت می پردازند، درباره اهمیت درخت، این سبزینه حیات می فرمایند: «درخت، مظهر حیات در طبیعتی است که ما آن را با نگاه عامیانه، بی جان می پنداریم». ایشان سپس ادامه می دهند: «درخت و گیاه، تا کنون تنها راهروهایی هستند که انسان از طریق آن ها، توانسته به منابع عظیم و متنوع غذایی در زیر خاک دسترسی پیدا کند. ... اگر گیاه نباشد، انسان نیست. اگر گیاه نباشد، حیوان نیست. با توجه به چرخه پیچیده طبیعت و تأثیر متقابل آب و هوا و خاک و درخت بر روی یکدیگر، اگر گیاه نباشد، هوا هم نیست. گیاه، یک پایه اساسی وجود است».

امانت الاهی

همه نعمت های خداوندگاری، در دست ما انسان ها امانت است و باید آن را برای نسل های بعد حفظ کنیم و سالم به آن ها بسپاریم. یکی از این نعمت ها، طبیعت شگفت این سرزمین و منابع طبیعی فراوان آن است که باید امانتداران خوبی برای آن باشیم. مقام معظم رهبری، با اشاره به این امانتداری خطیر می فرماید: «باید همه چیز را که خدای متعال در این کشور به ودیعه گذاشته است، احیا کنیم و در اختیار نسل کنونی و نسل آینده قرار بدهیم. منابع طبیعی... [و] طبیعت نیکویی که در اختیار ماست، میراث عظیمی که گذشتگانمان در اختیار ما گذاشته اند و خیلی چیزهای دیگری که در اختیارماست، باید آن ها را احیا کنیم و در واقع، نِعَم الاهی را استخراج نماییم».

حفظ منابع طبیعی

همه ما می دانیم که منابع طبیعی، محدود است و امکان تمام شدن آن وجود دارد. پس بر ماست که با برنامه ریزی حساب شده، جلو هدر رفتن و نابودی این منابع کمیاب الاهی را بگیریم و نگذاریم آن ها، به این راحتی از کف بروند. مقام معظم رهبری، درباره همین مسأله می فرماید: «ما باید بتوانیم با برنامه ریزی های دقیق، با مدیریت قوی و با اصرار و جدیت در کار، خودمان را از تضییع خسارت بار منابع حیاتی و طبیعی، مانند درخت و آب و خاک نجات بدهیم». ایشان سپس در ادامه می فرمایند: «امیدوارم که ان شاء اللّه همه ـ هم دولت، هم آحاد مردم و هم مسئولان بخش های متفاوت، به مسأله مهم حفظ منابع طبیعی، گیاه، درخت، کشاورزی، استفاده بهینه از آب، خاک و امکانات گوناگون دیگر، به طور جدی بپردازند».

خرافه؛ ممنوع

دین مبین اسلام، با خرافه و اعتقاد به نحسی روز سیزده نوروز مخالف است؛ وگرنه، رفتن به دل طبیعت، جلابخش روح است و جان را مصفا می کند. مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، در کلامی ارزشمند، با اشاره به این مسأله می فرمایند: «ما ایرانی ها، عید نوروز را دوست می داریم و آن را جشن می گیریم، اما جشن ما، یک جشن سالم است...؛ البته بعضی از مراسم هست که قابل اصلاح نیست. مثلاً اسلام درباره مراسم خرافی از روی آتش پریدن، حرفی ندارد و (آن را) تأیید نمی کند؛ اما هیچ اشکالی نمی بیند که مردم، فرض بفرمایید در مناسبتی از مناسبت های عید، به فضای باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا دیداری تازه کنند، و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند؛ (این ها) مانعی ندارد».

  • محمد اسماعیل زاده
  • ۰
  • ۰

ولادت

موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمی‌گشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانسته‌اند. درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذی‌الحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است. مادر ایشان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم می‌کردند.

فرزندان امام موسی کاظم(ع)

حضرت ابو الحسن موسى (ع) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشتند: على بن موسى الرضا (علیه السلام)، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبداللَّه، اسحق، عبیداللَّه، زید، حسن، فضل، حسین، سلیمان، فاطمه کبرى، فاطمه صغرى، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغرى، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم.

در میان تمام فرزندان حضرت ابو الحسن(علیه السلام) فرزند بزرگوارش حضرت ابو الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام) از همه بزرگوارتر و عالیقدرتر و داناتر و فاضلتر بوده. احمد بن موسى مردى کریم و بزرگوار و پرهیزکار بود و حضرت موسى بن جعفر این فرزند بزرگوار را دوست می داشت و بر سایر فرزندان مقدم می‌داشت و بستان یسیر خود را به او بخشیده بود.

مناظرات علمی امام موسی کاظم (ع)

مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم با برخی از خلفای عباسی، دانشمندان یهودی و مسیحی، ابوحنیفه و دیگران گزارش شده است. باقر شریف قرشی هشت گفتگو از امام کاظم، تحت عنوان مناظرات آن حضرت گرد آورده است. امام کاظم(ع) با مهدی عباسی مناظره‌هایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده است. با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته است. از آنجا که هارون می‌خواست خویشاوندی پیامبر(ص) با خود را نزدیک‌تر از نسبت او با موسی بن جعفر نشان دهد، امام کاظم در حضور هارون به نزدیک‌تر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کرد. گفتگوهای موسی بن جعفر با عالمان ادیان دیگر نیز معمولا در پاسخ به پرسش‌های آنان صورت گرفته که در پایان به گرویدن آنان به اسلام انجامیده است.

زندگی‌نامه امام موسی کاظم(ع) از ولادت تا شهادت

برخوردهای سیاسی امام موسی کاظم(ع)

دورانى که امام کاظم علیه السّلام در آن زندگى مى‌ کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگرى حکّام عباسى بود.این اعمال فشار از زمان امام صادق علیه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا علیه السّلام که دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه یافت؛ مردم در زمان مأمون اندکى احساس امنیت سیاسى کردند، ولى دیرى نپایید که دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سیاسى عباسیان در دوره‌اى آغاز شد که پیش از آن امام باقر و صادق(ع) با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمى و حدیثى شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشى عظیم در میان شیعه پدید آورده بودند.رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در این حرکت علمى، توازن و تعادل فکرى را میان شیعیان برقرار کنند.

عصر امام کاظم علیه السّلام دوران بسیار سختى براى شیعیان بود و در این دوران حرکتهاى اعتراض‌آمیز متعددى از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت که از مهم ترین آنها قیام حسین بن على، شهید فخ - در زمان حکومت هادى عباسى- و نیز جنبش یحیى و ادریس فرزندان عبد الله بود که در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترین رقیب عباسیان، علویان بودند و طبیعى بود که حکومت آنان را سخت تحت نظارت آنها بگیرد. امامان شیعه همگى بر لزوم رعایت تقیه پافشارى کرده و مى ‌کوشیدند تا تشکّل شیعه و رهبرى آنها را به طور پنهانى اداره نمایند. طبعا این وضعیت سبب مى‌شد تا تاریخ نتواند از حرکات سیاسى آنها ارزشیابى دقیقى به عمل آورد.

زندگی‌نامه امام موسی کاظم(ع) از ولادت تا شهادت

امام موسی کاظم(ع) در زندان

امام کاظم علیه السّلام دو بار به دست هارون به زندان افتاده اند که مرتبه دوم آن از سال 179 تا 183؛ یعنى به مدت چهار سال به طول انجامیده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان اوّل مدّت قید نشده است.

دلایل زندانى شدن امام در این دو بار که هر دو به دست هارون بوده است عبارت است از:

1- سختگیری های هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم(علیه السلام)

2- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا(صل الله علیه و آله) هستند.

3- مفترض الطاعه بودن‌ امامان شیعه و ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیلی این صفت ائمه اطهار؛ مرحوم صدوق از جمله علل به شهادت رسیدن امام کاظم علیه السّلام را آگاهى یافتن هارون از اعتقاد شیعیان به امامت امام دانسته است. هارون فهمید که شیعیان شب و روز به خدمت امام مى‌رسند. و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش آن حضرت را به شهادت رسانید.

4- سعایت برخی از بستگان امام مانندعلی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.

هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود تا دست به چنین توجیهاتى بزند تا اقدامش از طرف مردم مورد انکار و نفرت قرار نگیرد. هارون در همان مسجد دستور توقیف حضرت را صادر کرد.  وى دستور داد تا دو کاروان آماده کرده، یکى را به سمت کوفه و دیگرى را به سمت بصره بفرستند. او امام را همراه یکى از این دو کاروان روانه ساخت. این کار به این دلیل انجام گرفت تا مردم ندانند امام در کجا زندانى مى‌شود.

هارون، امام کاظم علیه السّلام را نزد حاکم بصره، عیسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهایت، عیسى از این کار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحویل شخص دیگرى بدهد.در غیر این صورت او را آزاد خواهد کرد، زیرا در تمام این مدت کوشیده تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چیزى نیافته است.

پس از آن، امام را تحویل فضل بن ربیع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده که از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از این کار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحویل فضل بن یحیى دادند و مدتى نیز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى‌ داشت. پس از آن امام کاظم علیه السّلام را تحویل زندانبان دیگرى بنام سندى بن شاهک دادند.

زندگی‌نامه امام موسی کاظم(ع) از ولادت تا شهادت

شهادت امام موسی کاظم(ع)

واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.

پس از آن‌که موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند. در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، خفه کرده‌اند.

برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات این‌که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشته‌اند.

پیکر موسی بن جعفر(ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. مدفن ایشان به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای این‌که بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود.

  • محمد اسماعیل زاده